متن کتاب های موسسه در راه حق (آزمایشی)

در این قسمت که به صورت آزمایشی راه اندازی شده متن کتاب های موسسه جهت مطالعه آنلاین مخاطبان گرامی قرار داده می شود.

شما میتوانید از لیست پایین متن تعدادی از کتاب ها را مطالعه فرمایید.

زهد ازجمله صفات عالى اخلاقى است. نفسى كه به آن زينت يافته، آلوده به ماديات نمى شود. وخداوند متعال،اميرالمؤمنين(عليه السلام) را به اين صفت مزيّن فرموده بود.

عماربن ياسر گفت: از رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) شنيدم كه فرمود: «يا على! براستى خداى متعال تو را به زينتى زينت داده كه نزد او از دنيا و آنچه در آن است، دوستدارتر است. و آن زينت، زهد تو در دنيا و محبت تو نسبت به فقرا مى باشد[252]

امام صادق (عليه السلام) راجع به اميرالمؤمنين(عليه السلام) مى فرمايد: «نشستن ايشان چون نشستن يك عبد بود، به تواضع يك عبد غذا مى خورد، مردم را به نان گندم و گوشت اطعام مى كرد و وقتى به خانه بر مى گشت نان جو با زيتون سركه مصرف مى كرد... عمل او عمل مردى بود كه گويا به بهشت و جهنم نظر مى كند. هزار بنده را از مالش آزاد كرد; مالى كه (در كسب آن) دو دستش خشن شده و از دو جبينش عرق مى ريخت و از عملش قرب خدا و خشنودى او را طالب بود.»

و امام زين العابدين(عليه السلام)به گونه اى عمل كرد كه هيچ كس بعد از او همچون آن حضرت نبود. روزى فرزند گرامى اش امام باقر(عليه السلام) بر پدرش امام سجاد(عليه السلام)وارد شد، ديد از بى خوابى و گرسنگى چهره پدر زرد شده و دو چشمشان از اشك تهى شده و پيشانى آن حضرت از زيادى سجود مانند زانوى شتر پينه بسته، بينى ايشان شكاف برداشته و از طول قيام در نماز، دو ساق و دو پايش ورم كرده است.

امام باقر(عليه السلام) مى فرمايد: «هنگامى كه پدرم رابااين حالت مى ديدم بدون اختياراشكم به جهت ترحم براو سرازير مى شد. دراين هنگام اوبه فكر فرومى رفت وبعد ازلحظاتى متوجه ورود من مى شد سپس مى فرمود: فرزندم! بعضى از آن ورقها را كه عبادت جدم اميرالمؤمنين(عليه السلام) در آن ذكر شده، بياور. من آن صحف را به ايشان مى دادم. پس مقداركمى ازآن رامى خواندند و سپس به جهت بيقرارى كه به ايشان دست مى داد رهاكرده، مى فرمودند: چه كسى طاقت وتحمل عبادت اميرالمؤمنين (عليه السلام)را دارد؟»

ونيز امام صادق(عليه السلام) فرمود: «هنگامى كه اميرالمؤمنين(عليه السلام) به بيت المال وارد مى شدند، مستحقين را گرد آورده، موجودى بيت المال را به دست گرفته و مى فرمود: اى طلا ونقره! غير مرا فريب دهيد; غير مرا فريب دهيد. پس خارج نمى شد تااين كه تمام آن را تقسيم مى كرد و هرصاحب حقى را به حقش مى رساند. سپس امر مى فرمود تا در آن بيت المال آب بپاشند و آن را جاروب كنند. آن گاه در آن جا دو ركعت نماز بجا مى آورد و مى فرمود: اى دنيا! آيا خودت را به من عرضه مى دارى؟ و آيا به جانب من آرزو و شوق مىورزى؟ براستى كه تو را سه طلاقه كرده ام كه هرگز براى من رجوعى در آن نيست![253]»

اشتراک نشریات رایگان

سامانه پاسخگویی