متن کتاب های موسسه در راه حق (آزمایشی)

در این قسمت که به صورت آزمایشی راه اندازی شده متن کتاب های موسسه جهت مطالعه آنلاین مخاطبان گرامی قرار داده می شود.

شما میتوانید از لیست پایین متن تعدادی از کتاب ها را مطالعه فرمایید.

نيّت

نيّت آن است كه نمازگزار، قصد بندگى كند، چرا كه بندگى و پرستش، محبوب خداست، يا براى بيم يا طمع دينى يا دنيوى پرستش كند. واجب است كه نيت براى هر يك از اينها خالص باشد و جز با انگيزه الهى نماز نخواند. خداوند فرموده است: «آنان فرمان نيافتند، مگر آنكه خدا را بپرستند و آيين را براى او خالص سازند.»[26]

رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود: خداوند مى فرمايد: هر كس عملى انجام دهد و جز مرا در آن شريك قرار دهد، همه عمل براى آن شريك است، من از آن بيزارم و از شرك بى نيازم.»[27]

امام صادق فرمود: خداوند مى فرمايد: «من بهترين شريكم. هر كس در كارى غير مرا با من شريك قرار دهد، نمى پذيرم; مگر عملى را كه خالص براى من باشد.»[28]

مثلا خم شدن، هم مى تواند به قصد احترام باشد، هم تسليم، هم ريا، يا صرفاً براى برداشتن چيزى از پايين. مقصود از نيت، چيزى است كه انگيزه عمل باشد. اگر انگيزه خم شدن تعظيم در برابر مولا باشد، اين عبادت است ولى با انگيزه هاى ديگر عبادت به شمار نمى آيد. خودپرستش نيز گاهى پرستش بت است، گاهى پادشاه، گاهى خدا. عبادت براى خدا هم گاهى از روى عشق و محبت است، گاهى از روى ترس، يا تعظيم، يا براى اينكه خدا شايسته عبادت است. گاهى امور ديگر با انگيزه خداپرستى مخلوط است.

اگر عبادت، ريايى باشد، يا پرستشِ غير خدا باشد، باطل است، چه در آغاز نيّت و پيش از عمل باشد، يا در اثناى عمل. رياى پس از عمل هم پاداش آن را از بين مى برد.

عبادت براى ترس از دوزخ يا به طمع بهشت، عبادت بردگان و مزدبگيران است. ولى آزاد مردان و اولياء خدا، با معبودشان حالاتى دارند كه جز به او توجّه نمى كنند، حتى از خود و از دورى و نزديكى هم غافلند، تا چه رسد به بهشت و دوزخ. اين بالاترين مرتبه است و پايين تر از آن، درجات و مراتب مختلفى دارد.

كمترين درجه، آن است كه عبادت، از آنچه عمل را باطل مى سازد يا پاداش را از بين مى برد، خالص باشد، يعنى پاكى عمل از ريا، سُمعه[29]، شركِ خفىّ. نشانه ناخالصى در نيّت آن است كه وقتى كسى او را در حال عبادت ببيند، نشاطش بيشتر شود، يا آنكه اگر عبادتهاى پنهانش آشكار شود، لذّت ببرد، يا اينكه خود را برتر از كسانى پندارد كه مثل او عمل نكرده اند و از ديگران انتظار احترام داشته باشد. نقل شده كه يكى از بزرگان نماز سى ساله خود را قضا مى كرد، چون در همه اين مدت در صف اوّل نماز خود را به جماعت خوانده بود. يك روز دير آمد و نتوانست در صف اوّل بايستد، از ديگران خجالت كشيد. از اين حالت شرم، كشف كرد كه صف اول ايستادنش جنبه نفسانى داشته، از اين رو نمازهاى آن مدّت را قضا كرد.

اشتراک نشریات رایگان

سامانه پاسخگویی