چو انسان نداند به جز خورد و خواب *** كدامش فضيلت بود بر دَوابّ
فرشته خوى شود آدمى ز كم خوردن *** وگر خورد چو بهائم، بيوفتد چو جماد
كَلِمَةٌ فىِ ذَمِّ حُبِّ الدُّنْيا
] نكوهش محبت دنيا [
اى عزيز! از محبّت دنياى دَنِيّه بپرهيز، كه محبّت دنيا رأس هر خطيئه و گناه است. و طالب دنيا عملش فاسد و تباه است.
دنيا عبارت است از آنچه پيش از مردن از براى بنده در آن حظّى و بهره و غرضى باشد، امّا آنچه كه غرض از تحصيل آن اجر و ثمره اخروى است دنياى مذموم نيست، و از دنيا حساب نمى شود تحصيل آن قدرى كه در بقاءِ حيات و معاش خود و عيال و حفظ آبرو و جمال ضرورى است، بلكه آن از اعمال صالحه است.
و بدان كه دنيا مَثَلش، مثل آب دريا است كه هر چه تشنه از آن بنوشد تشنگى او زيادتر مى شود تا كه او را مى كشد.
و نيز مثل مارى مى ماند كه ظاهرش منقّش و نرم، و باطنش پر از زهر قاتل و سمّ است، و مفاسد آن بى نهايت است.
و از اين جهت است كه عُظَماى بنى نوع انسان دنيا را طلاق داده و زهد ورزيده اند.