متن کتاب های موسسه در راه حق (آزمایشی)

در این قسمت که به صورت آزمایشی راه اندازی شده متن کتاب های موسسه جهت مطالعه آنلاین مخاطبان گرامی قرار داده می شود.

شما میتوانید از لیست پایین متن تعدادی از کتاب ها را مطالعه فرمایید.

شدّت اندوه زهرا(عليها السلام) در فراق پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) و آزردگى او چنان بود كه هر چيز، نشانى از پيامبر داشت او را گريان مى ساخت و بى طاقت مى كرد:

«بلال» مؤذّن پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) تصميم گرفته بود پس از آن بزرگوار براى ديگران اذان نگويد. يك روز زهرا(عليها السلام) فرمود دوست دارم صداى مؤذن پدرم را بشنوم. اين خبر به بلال رسيد و به احترام زهرا(عليها السلام) به اذان گفتن ايستاد; وقتى بانگ بلال به «اَللّهُ اَكْبَرُ، اَللّهُ اَكْبَرُ»، برخاست زهرا(عليها السلام) نتوانست جلوى گريه خود را بگيرد; و چون بلال به «أَشْهَدِ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ» رسيد، زهرا(عليها السلام) فريادى كشيد و بيهوش شد.

مردم به بلال گفتند: «دست نگهدار كه دختر پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)از دنيا رفت.» و گمان كردند آن گرامى فوت كرده است.

«بلال» اذان را قطع كرد و آن را ناتمام گذاشت، وقتى زهرا(عليها السلام) بهوش آمد از بلال خواست اذان را تمام كند، ولى او نپذيرفت و عرض كرد: «اى سيّده بانوان! من از اين كه بانگ اذان مرا بشنوى بر جان شما بيمناكم.»[122]

*  *  *

سرانجام اندوه طاقت فرساى زهرا(عليها السلام) و صدماتى كه بر آن گرامى وارد آوردند او را از پاى درآورد و رنجور و بيمار و بسترى ساخت. و بالاخره در اثر همان صدمات در سيزدهم جمادى الاولى و يا سوّم جمادى الثانى سال يازدهم هجرى ـ يعنى: هفتاد و پنج يا نود و پنج روز پس از رحلت رسول اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) ـ از دنيا رفت و با شهادت خود قلب هاى شيعيان خود را براى هميشه اندوهناك كرد.[123]

اشتراک نشریات رایگان

سامانه پاسخگویی