- انسان شناسى
- 2
- 3
- 4
- 5
- 6
- 7
- 8
- 9
- 10
- 11
- 12
- 13
- 14
- 15
- 16
- 17
- 18
- 19
- 20
- 21
- 22
- 23
- 24
- 25
- 26
- 27
- 28
- 29
- 30
- 31
- 32
- 33
- 34
- 35
- 36
- 37
- 38
- 39
- 40
- 41
- 42
- 43
- 44
- 45
- 46
- 47
- 48
- 49
- 50
- 51
- 52
- 53
- 54
- 55
- 56
- 57
- 58
- 59
- 60
- 61
- 62
- 63
- 64
- 65
- 66
- 67
- 68
- 69
- 70
- 71
- 72
- 73
- 74
- 75
- 76
- 77
- 78
- 79
- 80
- 81
- 82
- 83
- 84
- 85
- 86
- 87
- 88
- 89
- 90
- 91
- 92
- 93
- 94
- 95
- 96
- 97
- 98
- 99
- 100
- 101
- 102
- 103
- 104
- 105
- 106
- 107
- 108
- 109
- 110
- 111
- 112
- 113
- 114
- 115
- 116
- 117
- 118
- 119
- 120
- 121
- 122
- 123
- 124
- 125
- 126
- 127
- 128
- 129
- 130
- 131
- 132
- 133
- 134
- 135
- 136
- 137
- 138
- 139
- 140
- 141
- 142
- 143
- 144
- 145
- 146
- 147
- 148
- 149
- 150
- 151
- 152
- 153
- 154
- 155
- 156
- 157
- 158
- 159
- 160
- 161
- 162
- 163
- 164
- 165
- 166
- 167
- 168
- 169
- 170
- 171
- 172
- 173
- 174
- 175
- 176
- 177
- 178
- 179
- 180
- 181
- 182
- 183
- 184
- همه صفحات
پس اگر موجوديّت آزادى را در مطلق بودن آن بدانيم، شكى نيست كه به لحاظ عرضى بودن و وابستگى وجود استعداد و غريزه، نفى آزادى از آن ها امرى طبيعى و مطابق با عقل خواهد بود.
استعدادها و غرايز موجود در نفس، از لوازم و شؤون وجود انسان هستند و در احكام و حركت، رشد و ارضاء خواسته ها بايد هماهنگ با ذات انسانى باشند; به همين جهت، براى شكوفايى و رشد استعدادها و پاسخ گويى به خواسته هاى غريزى، راه و قانون و معيار تعيين شده از سوى حقيقت انسانى (كه همان پيام عقل و شرع است) را بايد پذيرا باشيم.
در غير اين صورت، انسان محكوم خواسته هاى غريزى و استعدادى شده و از هدف ذاتى و كمال انسانى خويش محروم خواهد شد و اين خسرانى است كه متوجّه خود شخص است. البته، زيانى هم كه متوجّه جامعه بشرى در جهات و ابعاد گوناگون (سياسى، اقتصادى، فرهنگى، اخلاقى و...) مى شود، بسيار عظيم است. دنياى به اصطلاح متمدّن امروز و دوران توحش در قبل، نمونه بارز اين خسران و زيان است.
استعدادها و غرايز جداى از ظهور فعلى حقيقت انسانى و كمال انسانى و در شرايط خاص رشد كرده و ظهور فعلى پيدا مى كنند. استعداد علمى در شعاع تفكّر، انديشه، تجربه و مطالعه به كمال علمى نايل مى شود. غريزه حبّ ثروت در پرتو فعّاليّت هاى اقتصادى از هر طريق ممكن ارضاء مى شود و... خواه ذات انسانى و خواسته آن مورد توجّه قرار بگيرد يا مورد توجّه نباشد.
به عبارت ديگر: روى كردن به خواست حقيقتِ انسانى، شرط رشد و ارضاء غرايز و استعدادها نيست. امّا، ظهور فعلىِ حقيقتِ انسانى در گرو اينست كه استعدادها و غرايز در حيطه خواستِ انسانى حركت كند و به آنچه مى خواهد برسد، اين دليل ديگرى است بر اين كه آزادى استعدادى و غريزى مطلق نيست. در واقع، فعّاليّت استعدادى و غريزى ابزارى جهت شكوفايى حقيقت انسانى هستند.
اسلام، به استعدادها و غرايز موجود در نفس به همين ديد مى نگرد و امر و نهى شارع مقدّس، متوجّه نحوه به كارگيرى اعضاء و جوارح، غرايز و استعدادها براى ظهور فعلى حقيقت انسانى و صفات برجسته انسانى است.