متن کتاب های موسسه در راه حق (آزمایشی)

در این قسمت که به صورت آزمایشی راه اندازی شده متن کتاب های موسسه جهت مطالعه آنلاین مخاطبان گرامی قرار داده می شود.

شما میتوانید از لیست پایین متن تعدادی از کتاب ها را مطالعه فرمایید.

«نرجس» پيش آمد تا كفش مرا درآورد، و گفت: «بانوى من كفشت را به من بده».

گفتم: «تو سرور و بانوى منى، به خدا سوگند نمى گذارم كفش مرا درآورى، و نمى گذارم به من خدمت كنى، من بر روى چشم خويش تو را خدمت مى كنم».

امام عسكرى(عليه السلام) سخن مرا شنيد و فرمود: «عمّه خدا به تو پاداش نيكو دهد».

تا غروب نزد او بودم، و كنيز را صدا زدم و گفتم: «لباس مرا بياور تا بروم». امام فرمود: «عمّه، امشب نزد ما بمان زيرا امشب مولودى كه نزد خداى متعال گرامى است به دنيا مى آيد كه خدا به وسيله او زمين را پس از مردن زنده مى گرداند».

عرض كردم: «سرور من از چه كسى متولّد مى شود؟ من در نرجس اثرى از حمل نمى بينم!»

فرمود: «از نرجس نه غير او».

من برخاستم و نرجس را دقيقاً جستجو كردم، هيچ اثرى از حاملگى در او نبود. به سوى امام بازگشتم و او را از كار خود آگاه ساختم، امام تبسّم كرد و فرمود: «سپيده دم بر تو آشكار مى شود كه او فرزندى دارد، زيرا او نيز همچون مادر موسى كليم الله است كه حمل او آشكار نبود و كسى تا هنگام ولادت نمى دانست; زيرا فرعون در جستجوى موسى ]براى آنكه چنان طفلى به وجود نيايد [ شكم زنان حامله را مى دريد، و اين ]طفل كه امشب متولّد مى شود  [مانند موسى(عليه السلام) است ]طومار حكومت فرعونان را درهم خواهد پيچيد [ و در جستجوى اويند».

اشتراک نشریات رایگان

سامانه پاسخگویی