متن کتاب های موسسه در راه حق (آزمایشی)

در این قسمت که به صورت آزمایشی راه اندازی شده متن کتاب های موسسه جهت مطالعه آنلاین مخاطبان گرامی قرار داده می شود.

شما میتوانید از لیست پایین متن تعدادی از کتاب ها را مطالعه فرمایید.

«معتمد» نيز چون ديگر اسلاف خود جز عياشى و ستمگرى كارى نداشت; و در لهو و لعب آنقدر افراط كرد كه به تدريج برادرش «موفق» بر امور سلطنت وى مسلّط شد و تمام امور را به دست گرفت; به طورى كه معتمد عملا هيچ كاره و فقط ظاهراً خليفه بود و پس از درگذشت موفق پسرش «معتضد» بر امور عمويش معتمد استيلا يافت. سرانجام در 279 هجرى معتمد از بين رفت و معتضد رسماً به جاى او خليفه شد.[15]

در حكومت معتمد، امام عسكرى(عليه السلام) به شهادت رسيد و گروهى از علويان نيز كشته شدند. برخى از آنان را به فجيع ترين وضع مى كشتند و حتّى پس از كشتن جسدشان را مثله[16] مى كردند.[17] برخى مورخين نوشته اند كه در حكومت معتمد، جنگ و درگيرى بسيار بود تا آنجا كه حدود نيم ميليون نفر كشته شده اند.[18]

به هر حال توجّه جامعه به امامان معصوم و سازش ناپذيرى آن گراميان با خلفاى ستمگر همواره موجب كينه توزى و شدّت عمل ستمگران نسبت به سلسله نورانى امامت بود.

امام عسكرى(عليه السلام) نيز همچون پدران بزرگوار و معصوم خود همواره با آزار و مراقبت حكومت روبرو بود; آن گرامى يكبار در حكومت مهتدى به زندان «صالح بن وصيف» برده شد، او دو نفر از شريرترين افراد خود را مأمور امام ساخت تا بر آن حضرت سخت بگيرند; امّا آنان تحت تأثير عبادتهاى امام واقع شدند،[19] بار ديگر امام را به زندان «نحرير»، بردند; آن دژخيم بر امام سخت مى گرفت و آزار مى رساند; زن نحرير به او گفت: «از خدا بترس، تو نمى دانى چه شخصى در منزل توست؟» و عبادت و شايستگى امام را بيان كرد و اضافه كرد: «از ستمى كه بر او روا مى دارى، بر تو مى ترسم».

نحرير گفت: «به خدا سوگند او را ميان درندگان مى افكنم».

پس از آنكه از مقامات بالا اجازه گرفت امام را به ميان درندگان افكند و ترديدى نداشت كه درندگان امام را هلاك مى كنند; امّا وقتى به سراغ امام آمد او را سالم يافت; در حالى كه به نماز مشغول بود و درندگان اطراف او را گرفته بودند، لذا دوباره دستور داد او را به منزل خود بردند.[20]

اشتراک نشریات رایگان

سامانه پاسخگویی