اَيْنَ الْوُجُوهُ الَّتى كانَتْ مُنَعَّمَةً *** مِنْ دُونِها تُضْرَبُ الاَْسْتارُ وَالْكِلَلُ
فَاَفْصَحَ الْقَبْرُ عَنْهُمْ حينَ سائَلَهُمْ *** تِلْكَ الْوُجُوهُ عَلَيْهَا الدُّودُ تَنْتَقِلُ
ترجمه:
بر قلّه كوهسارها شب را به روز آوردند و مردان نيرومند از آنان پاسدارى مى كردند، ولى قلّه ها نتوانستند آنان را ]از خطر مرگ [برهانند.
پس از عزّت از جايگاه هاى امن به پايين كشيده شدند و در گودالها]ى گور[ جايشان دادند، ]گور[ چه منزل و آرامگاه ناپسندى است!
پس از آنكه به خاك سپرده شدند فريادگرى فرياد برآورد: كجاست آن دست بندها و تاج ها و لباس هاى فاخر؟
كجاست آن چهره هاى به ناز و نعمت پرورده كه به احترامشان پرده ها مى آويختند (بارگاه و پرده و دربان داشتند)؟
گور به جاى ايشان پاسخ داد: بر آن چهره ها هم اكنون كرمها راه مى روند.
تأثير كلام امام(عليه السلام) چندان بود كه متوكّل به سختى گريست، چنانكه ريشش تر شد، و ديگر مجلسيان نيز گريستند و متوكّل دستور داد بساط شراب را جمع كنند و چهار هزار درهم به امام تقديم كرد و آن گرامى را با احترام به منزل بازگرداند.[30]