متن کتاب های موسسه در راه حق (آزمایشی)

در این قسمت که به صورت آزمایشی راه اندازی شده متن کتاب های موسسه جهت مطالعه آنلاین مخاطبان گرامی قرار داده می شود.

شما میتوانید از لیست پایین متن تعدادی از کتاب ها را مطالعه فرمایید.

* حكيمه خواهر امام رضا(عليه السلام) مى گويد: به هنگام ولادت امام محمد تقى(عليه السلام)برادرم از من خواست نزد خيزران باشم، نوزاد روز سوم ولادت ديده به سوى آسمان گشود، و به چپ و راست نگريست و گفت: «اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ إِلاَّ اللّه، وَاَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ» من با ملاحظه چنين موضوع شگفتى هراسان برخاستم و به خدمت برادرم آمدم و آنچه ديده بودم بعرض رساندم، امام فرمود: «شگفتى هايى كه بعد از اين از او خواهيد ديد بيشتر از آنچه تاكنون ديده ايد خواهد بود».[8]

* ابويحيى صنعانى مى گويد: خدمت امام رضا(عليه السلام) بودم امام جواد را كه كودكى خردسال بود نزد آن حضرت آوردند، فرمود: «اين مولودى است كه براى شيعه مولدى مباركتر از او به دنيا نيامده است».[9]

شايد اين فرمايش امام به همان جهت باشد كه قبلا اشاره كرديم، زيرا تولد امام جواد نگرانى شيعيان را از اينكه امام رضا(عليه السلام) جانشينى ندارد برطرف ساخت، و ايمان آنان را از آلودگى به شك و ترديد نجات داد.

* نوفلى مى گويد: هنگام مسافرت امام رضا(عليه السلام) به خراسان به آن گرامى عرض كردم: «با من امرى و فرمانى نداريد؟»

فرمود: «بر تو باد كه پس از من از فرزندم محمد پيروى كنى، من به سفرى مى روم كه باز نخواهم آمد».[10]

* محمد بن ابى عباد كه كاتب امام رضا(عليه السلام) بود مى گويد: «آن گرامى از فرزندش محمد(عليه السلام) با كُنيه[11] ياد مى كرد، ]و هنگامى كه از امام جواد(عليه السلام) نامه اى مى رسيد [مى فرمود: «ابوجعفر به من نوشته است...» و هنگامى كه ]به فرمان امام رضا(عليه السلام) [ به ابوجعفر نامه مى نوشتم، او را با بزرگى و احترام مورد خطاب قرار مى داد، و نامه هايى كه از امام جواد(عليه السلام) مى آمد در نهايت بلاغت و زيبايى كلام بود».

و نيز محمد بن ابى عباد مى گويد: از امام رضا(عليه السلام) شنيدم كه مى فرمود: «پس از من ابوجعفر وصى من و جانشينم در ميان خانواده ام خواهد بود».[12]

اشتراک نشریات رایگان

سامانه پاسخگویی