متن کتاب های موسسه در راه حق (آزمایشی)

در این قسمت که به صورت آزمایشی راه اندازی شده متن کتاب های موسسه جهت مطالعه آنلاین مخاطبان گرامی قرار داده می شود.

شما میتوانید از لیست پایین متن تعدادی از کتاب ها را مطالعه فرمایید.

1.ابومنصور مى گويد: يكى از دوستانم برايم نقل كرد كه با ابن ابى العوجاء و عبدالله بن مقفع ـ ]كه هر دو از دهرى مذهبان آن زمان بودند [ ـ در مكه، در مسجد الحرام نشسته بوديم; ابن مقفع گفت: «اين مردم را مى بينيد؟ ـ و به سوى جايى كه حاجيان طواف مى كردند اشاره كرد ـ هيچ يك از آنان شايسته نام انسان نيستند، مگر آن مرد بزرگ كه نشسته است (يعنى امام صادق(عليه السلام)، اما ديگران همگى سفله و حيوانند!»

ابن ابى العوجاء گفت: «چرا از اين همه فقط آن مرد را انسان مى دانى؟!»

ـ زيرا در او چيزهايى ـ ]از دانش و فضل و بزرگى [ ـ ديده ام كه در غير او نيافتم.

ـ بايد ادعاى تو را درباره او از خود او جويا شوم، و خودم دريابم.

ـ از اين كار صرف نظر كن، چرا كه من بيمناكم اگر با او سخن بگويى آنچه در دست دارى تباه سازد (يعنى تو را از عقيده ات كه به خدا و دين قائل نيستى بازگرداند).

ـ نظر تو اين نيست، بلكه مى خواهى من او را نبينم تا نادرستى آنچه درباره او گفتى آشكار نشود، و گفتار تو دروغ در نيايد.

ـ اكنون كه درباره من چنين مى انديشى، نزد او برو و هرچه مى توانى دقت كن تا لغزشى نداشته باشى و زمام اختيار را از دست نده كه دست بسته تسليم خواهى شد و آنچه را مى خواهى بگويى حساب كن كدام به سود و كدام به زيان توست و آنها را نشانه و علامت گذارى كن (تا در موقع گفتگو حيران نشوى و اشتباه نكنى).

ابن ابى العوجاء براى ديدار امام رفت، و من و ابن مقفع بر جاى خويش مانديم.

اشتراک نشریات رایگان

سامانه پاسخگویی