متن کتاب های موسسه در راه حق (آزمایشی)

در این قسمت که به صورت آزمایشی راه اندازی شده متن کتاب های موسسه جهت مطالعه آنلاین مخاطبان گرامی قرار داده می شود.

شما میتوانید از لیست پایین متن تعدادی از کتاب ها را مطالعه فرمایید.

از سوى ديگر سعى مى كرد به هر طريق شده امت اسلامى به او گرايش پيدا كنند، و او را واقعاً خليفه پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)و امين شريعت و سايه خدا بپندارند، و اصرار داشت كه خود را از اهل بيت پيامبر قلمداد كند، و با مغالطه جاى امامان و اوصياى حقيقى رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) را بگيرد. زيرا مى دانست مسلمانان شديداً به اهل بيت پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) معتقدند، و قبلا هم بنى عباس با سوء استفاده از همين اعتقاد مردم و با اشعار دفاع از آل پيامبر، توانسته بودند بنى اميه را از ميان بردارند.

منصور در يكى از خطبه هاى خود در روز عرفه گفت: «اى مردم! منحصراً من از طرف خدا در روى زمين پادشاهم، و به توفيق او امور شما را اداره مى كنم. من خزانه دار خدا هستم و بيت المال در اختيار من است. به خواست او عمل و به اراده او تقسيم مى كنم; با اجازه او عطا مى نمايم، خداوند مرا قفل خزائن خود قرار داده است، هر گاه بخواهد مرا باز مى كند تا به شما عطا كند!...».[32]

در خطبه اى ديگر خطاب به مردم خراسان گفت: «اى مردم خراسان! خدا حق ما را ظاهر ساخت، و ميراث ما از پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)(خلافت) را به ما بازگرداند. حق در جاى خود قرار گرفت، خدا نور خود را ظاهر و يارانش را عزيز و ستمگران را نابود كرد...»[33].

منصور با اين عوامفريبى ها مى خواست خود را تقديس كند و چهره واقعى خود را كه در ناپاكى و كفر و نفاق با بنى اميه هيچ تفاوتى نداشت، در پس اين عناوين ساختگى مخفى سازد، و نيز مى كوشيد حتى اگر با سختگيرى و تهديد هم شده، موافقت ظاهرى امام صادق(عليه السلام) را جلب كند تا در برابر مردم خود را موجه جلوه دهد، اما امام نه تنها هرگز او را تأييد نكرد، بلكه به هر صورت كه ممكن مى شد با روشنگرى هاى خود هويّت اصلى او و بنى عباس را برملا مى ساخت:

اشتراک نشریات رایگان

سامانه پاسخگویی