متن کتاب های موسسه در راه حق (آزمایشی)

در این قسمت که به صورت آزمایشی راه اندازی شده متن کتاب های موسسه جهت مطالعه آنلاین مخاطبان گرامی قرار داده می شود.

شما میتوانید از لیست پایین متن تعدادی از کتاب ها را مطالعه فرمایید.

و نيز ممكن بود ايرانيان هم به يارى علويان برخيزند; چون ايرانيان به حق شرعى خاندان امير مؤمنان على(عليه السلام)معتقد بودند، و در ابتداى كار بنى عباس هم داعيان عباسى براى سرنگونى بنى اميه از همين علاقه ايرانيان به خاندان پيامبر و دودمان امير مؤمنان استفاده كرده بودند.

مأمون كه مردى زيرك و مكار بود، به فكر آن افتاد كه با طرح واگذارى خلافت يا ولايتعهدى به شخصيتى مانند امام رضا(عليه السلام)پايه هاى لرزان حكومت خود را تثبيت كند; زيرا اميدوار بود كه با مبادرت به اين كار بتواند جلوى شورش علويان را بگيرد، و موجبات رضايت خاطر آنان را فراهم سازد، و ايرانيان را نيز آماده پذيرش خلافت خود نمايد.

پيداست كه تفويض خلافت يا ولايتعهدى به امام فقط يك تاكتيك حساب شده سياسى بود، وگرنه كسى كه براى حكومت، برادر خود را به قتل رسانده بود، و نيز در زندگى خصوصى خود از هيچ فسق و فجورى ابا نداشت ناگهان چنان ديانت پناه نمى شد كه از خلافت و سلطنت بگذرد. بهترين شاهد مكر و تزوير مأمون نپذيرفتن امام از او است. چرا كه اگر مأمون در گفتار و كردار خود صادق مى بود هرگز امام از به دست گرفتن زمام خلافت، كه جز امام هيچ كس صلاحيت آن را ندارد، طفره نمى رفت.

شواهد ديگر نيز كه در تاريخ موجود است به روشنى از سوءنيّت مأمون پرده برمى دارد، و ما به عنوان نمونه به چند مورد اشاره مى كنيم:

‏مأمون جاسوسانى بر امام گماشته بود تا همه امور را زير نظر بگيرند و به او گزارش كنند. اين خود دليل دشمنى مأمون با امام و عدم ايمان و حسن نيت او نسبت به آن بزرگوار است، در روايات اسلامى مى خوانيم: «هشام بن ابراهيم راشدى، از نزديكترين افراد نزد امام رضا(عليه السلام) بود و امور امام به دست او جريان داشت، ولى هنگامى كه امام را به مرو آوردند، هشام با فضل بن سهل ذوالرياستين ـ وزير مأمون ـ و با مأمون اتصال و ارتباط پيدا كرد، و چنان بود كه هيچ چيز را از آنان پنهان نمى داشت. مأمون او را حاجب (مسئول روابط عمومى) امام قرار داد.

اشتراک نشریات رایگان

سامانه پاسخگویی