اينك اجمالى از شرح حال برخى از تربيت شدگان اين مكتب را مى خوانيم:
. 1ابن ابى عمير
او در سال 217 درگذشت، محضر سه امام، امام كاظم و امام رضا و امام جواد، ـ كه بر همه شان درود خدا باد ـ، را درك كرد، و جزو دانشمندان مشهور و بزرگان ياران ائمه اطهار(عليهم السلام) بود، و روايات بسيارى پيرامون مسائل مختلف از وى به يادگار مانده است. مقام شامخ او زبانزد شيعه و سنى و مورد اطمينان اين هر دو دسته بود. جاحظ كه يكى از دانشمندان اهل تسنن است درباره او مى نويسد: «ابن ابى عمير در همه چيز يگانه زمان بود».[59]
فضل بن شاذان مى گويد: «برخى به حكومت وقت اطلاع دادند ابن ابى عمير نام عموم شيعيان عراق را مى داند. حكومت از او خواست كه نام آنان را بگويد. او امتناع كرد; او را برهنه كردند و ميان دو درخت خرما آويختند و صد تازيانه به او زدند، و نيز صد هزار درهم ضرر مالى به او رساندند».[60]
ابن بكير مى گويد: «ابن ابى عمير زندانى شد، و در حبس ناراحتى فراوانى به او رسيد، و نيز هرچه ثروت داشت از او گرفتند»[61] و گويا در خلال همين زندانى شدن ها و گرفتارى ها بود كه كتابهاى حديث او از بين رفت.
شيخ مفيد مى نويسد: ابن ابى عمير هفده سال در زندان بود و اموالش از بين رفت. شخصى ده هزار درهم به او بدهكار بود، چون فهميد كه ابن ابى عمير ثروت خود را از دست داده است، خانه خود را فروخت و ده هزار درهم ابن ابى عمير را نزد او برد.
ابن ابى عمير گفت: «اين پول را از كجا آوردى؟ ارث به تو رسيده يا گنجى يافته اى؟»