* در زمان عُمَر
شخصى به نام «قدامة بن مظعون» شراب خورد. عمر خواست او را حَدّ شرعى ـ يعنى در اين مورد هشتاد تازيانه ـ بزند; قدامه گفت: «زدن حدّ بر من واجب نيست زيرا خداوند مى فرمايد: بر آنان كه ايمان آورده و كردار نيكو كرده اند; در چيزهايى كه مى خورند تا آن گاه كه تقوى و عمل صالح داشته باشند; باكى نيست.»[24]
عمر او را حدّ نزد. خبر به حضرت على(عليه السلام) رسيد; نزد عمر آمد و بازخواست فرمود كه چرا قانون خداوند را اجرا نكردى; عمر همان آيه را خواند; امام فرمود: «قدامه مشمول اين آيه نيست زيرا آنها كه ايمان به خداوند آورده اند و كار نيكو انجام مى دهند، حرام خدا را حلال نمى كنند; قدامه را باز گردان و از او توبه بخواه، اگر توبه كرد بر او حدّ را جارى كن وگرنه بايد به قتل برسد زيرا با انكارِحُرمت شرابخوارى از اسلام خارج شده است.»
قدامه شنيد و آمد توبه كرد و از گناه دست كشيد. اما عمر نمى دانست حدّ او چقدر است; پس از امام(عليه السلام) پرسيد; آن گرامى فرمود: «هشتاد تازيانه.»[25]
* در زمان عثمان
«علامه مجلسى» از كشاف و ثعلبى و اربعين خطيب نقل مى كند كه: زنى در زمان عثمان شش ماهه زاييد; عثمان دستور داد به گناه زنا و اينكه لابد از شوهرش نيست و او پيش تر از كس ديگر حمل برداشته بوده است; او را سنگسار كنند.