رابعاً: ارضاء غريزه جنسى در انسان همراه با اراده و تفكّر است ولى در حيوان اگر احياناً همراه با اراده ضعيف باشد ولى خالى از نحوه تفكّر است.
شاخص ترين تفاوت بين غريزه جنسى در حيوان و غريزه جنسى در انسان همان تفاوت اوّلى است، و ديگر تفاوتها فرع برآن است .
اين تفاوتها ايجاب مى كند كه انسان روش خاصى را در ارضاء غريزه اِعمال كند. روشى كه در چار چوب ضوابط انسانى قرار گيرد. و در اين ضوابط مقام و شأن انسانى، و پيدايش نسل پاك به طور كامل مراعات شود.
برآوردن خواست غريزه جنسى از هر راه ممكن، ناديده گرفتن ضوابط انسانى و موارد فوق است. و چنين روشى شايسته انسان به عنوان انسان نيست. به هر حال اين غريزه بى باكانه خواهان ارضاءاش هست و اين حقّ طبيعى اوست امّا با حفظ منزلت و شأن انسانيّت. زيرا در جنب خواسته هاى عقلانى قرار گرفته و ناهماهنگى اش با بعد انسانى و خواسته هاى عقلانى سبب سقوط شرف و عزّت انسانى، ظهور فعلى رذيلت و پيدايش نسلى بدسيرت مى گردد.
جامعه غرب كه نظريه فرويد و افرادى چون او را در آزادى بى قيد و شرط شهوترانى پذيرفته است، شاهد پى آمدهاى منفى آن هست و آمار فاجعه هاى شهوانى در روزنامه، و رسانه ها و نوع روابط ناهنجار دختران و پسران و مرد و زن و... شواهد گوياى اين مطلب است . اگر بر فرض از وجود فرزندان نامشروع، بى سرپرست، نوزادان پيداشده در زباله دانها، توالت ها، كورتاژها، قتلها و ضايعه هاى ديگر اخلاقى و انسانى آزادى جنسى، چشم پوشى كنيم و همه را فراموش شده بگيريم; امّا با اين فاجعه بزرگ (كه نابودى شخصيت انسانى زن و تبديل او به توپ شهوانى كه هر لحظه مورد حمله چشمها، لمسها و قوّه شهوانى مردان شهوت ران است) چه كنيم؟!