متن کتاب های موسسه در راه حق (آزمایشی)

در این قسمت که به صورت آزمایشی راه اندازی شده متن کتاب های موسسه جهت مطالعه آنلاین مخاطبان گرامی قرار داده می شود.

شما میتوانید از لیست پایین متن تعدادی از کتاب ها را مطالعه فرمایید.

عالى ترين فضيلت در يك فرد اينست كه در هرحال متوجه حفظ دينش باشد، زيراحفظ دين وديندارى پايه واساس تمام فضايل و مكارم اخلاق است. واين از صفات بارز اهل بيت(عليهم السلام) بوده است. بنگريد:

حضرت على(عليه السلام) فرمود: «با رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) راه مى رفتيم، به باغى رسيديم. و مرا آزاد گذاشت و شروع به گريه كرد. از علت گريه آن حضرت(صلى الله عليه وآله وسلم) سؤال كردم و گفتم: يا رسول اللّه! چرا گريه مى كنيد؟ فرمود: «به سبب كينه هايى كه در قلبهاى گروهى هست اشك مى ريزم; آنها اين كينه ها را براى تو آشكار نمى كنند، مگر بعد از من.» گفتم: آيا ظهور اين كينه ها در هنگام سلامتى دين من است؟ (دين من در اين هنگام سالم و محفوظ است؟) فرمود: «آرى. ظهور كينه ها در هنگام سلامتى دين توست[249]

امام رضا(عليه السلام) فرمود: «رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) پس از آن كه فضيلت ماه رمضان را بيان فرمود، گريه كرد; حضرت على(عليه السلام) مى فرمايد: عرض كردم: يا رسول اللّه، چه چيز شما را گرياند؟ فرمود: يا على، گريه مى كنم به آنچه در اين ماه به تو مى رسد. گويا من تو را مى بينم در حالى كه براى پروردگارت نماز مى گذارى; و بدبخت ترين اولين و آخرين، برادر و رفيق پى كننده ناقه صالح برانگيخته شده و ضربتى برسرت مى زند كه محاسنت از آن ضربت رنگين مى شود. اميرالمؤمنين(عليه السلام)فرمود: آيا اين عمل در حال سلامتى دين من است؟ آن حضرت (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود: در حال سلامتى دين توست[250]

و از جمله مكارم اخلاق، خداى را عظيم شمردن و هر چيزى را در مقابل او كوچك ديدن است; بخصوص دنيا كه حب استقلالى آن ريشه هر فساد و نفاقى است.

ضراربن ضمير، ضبايى مى گويد: سوگند به خدا، گواهى مى دهم كه على(عليه السلام) را در برخى موقفهايش ديدم در حالى كه شب پرده هاى تاريك خود را بر او انداخته و او در محرابش ايستاده بود... محاسنش را به دست گرفته و مانند مارگزيده به خود مى پيچيد و همچون افراد اندوهگين گريه مى كرد و مى فرمود:

«اى دنيا! از من دور شو، آيا خودت را بر من عرضه مى كنى و مى نمايى و به سوى من شوق مىورزى و مرا خواهانى. نزديك مباد هنگام (فريب تو)، و چه دور است اين آرزو و طمع تو (درباره من)، غير مرا مغرور ساز و فريب ده، مرا به تو احتياجى نيست. براستى تو را سه طلاقه كرده ام كه ديگر براى من رجوعى در آن نيست. پس زندگانى تو كوتاه و بزرگى و اهميت تو اندك; و آرزوى تو پست و ناچيز است. آه! از كمى توشه (اطاعت و عبادت) و طولانى بودن راه و دورى سفر (آخرت) و بزرگى مكان فرود (سختى فرودگاه ]قبر و برزخ و قيامت[) و خشونت و ناراحتى خوابگاه (قبر)[251]

اشتراک نشریات رایگان

سامانه پاسخگویی