متن کتاب های موسسه در راه حق (آزمایشی)

در این قسمت که به صورت آزمایشی راه اندازی شده متن کتاب های موسسه جهت مطالعه آنلاین مخاطبان گرامی قرار داده می شود.

شما میتوانید از لیست پایین متن تعدادی از کتاب ها را مطالعه فرمایید.

همين انگيزه شد ومراتشويق كرد كه وارد چنين بحثهائى شوم وبه نام خدا ورسولش در رابرروى خود بگشايم به اميد اينكه خداوند مرا توفيق دهد وراهنمائى ام نمايد چرا كه او خود وعده هدايت به كسانى داده است كه درجستجوى حقّ اند و او هرگز وعده اش را تخلّف نمى كند.

بحث وبررسى ام بادقّت فراوان سه سال تمام بطول انجاميد زيرا هر چه مى خواندم دوباره آن را تكرار مى كردم و گاهى ناچار مى شدم، از اول صفحه تا آخرش را مطالعه نمايم.

كتاب «مراجعات» امام شرف الدين را خواندم و چندين بار مراجعه كردم و به حقّ، اين كتاب افقهاى تازه اى را جلوى رويم باز كرد كه سبب هدايتم شد و قلبم را براى محبّت و مودّت اهل بيت گشود.

كتاب «الغدير» نوشته شيخ امينى رامطالعه كردم وسه بارآن را تكرارنمودم زيرادرآن حقايق روشن وآشكار ومحكمى مى ديدم. و كتاب «فدك فى التاريخ» تأليف سيد محمد باقر صدر وكتاب «سقيفه» نوشته شيخ محمد رضا مظفّر را خواندم و از اين دو نيز به اسرارى پوشيده آگاه شدم، وكتاب «نص و اجتهاد» را خواندم كه از آن، بر يقينم افزوده شد. سپس كتاب «ابوهريره» نوشته شرف الدين و«شيخ المضيره» نوشته شيخ محمود ابوريّه مصرى خواندم وفهميدم به اينكه اصحابى كه پس از رسول خدا«ص» در دين تغيير دادند بردو قسم اند: يك گروه احكام رابا زور وقدرت وفرمانروائى تغييرداد و گروه دوم با وضع وجعل احاديث دروغ ونسبت دادن آنها به رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم).

آنگاه كتاب «الامام الصادق و المذاهب الاربعه» تأليف اسد حيدر را مطالعه كردم و فرق بين علم موهب و علم اكتسابى را دانستم و همچنين فرق بين حكمت الهى كه به هر كه ميخواهد عطا مى كند و بين ادعاى علم و دانش و اجتهاد به رأى كه امّت را از روح اسلام دور ساخته، فراگرفتم.

سپس كتابهاى ديگرى از آقايان: سيد جعفر مرتضى عاملى، سيد مرتضى عسگرى، خوئى، طباطبائى، شيخ محمد امين زين الدين، فيروز آبادى، ابن ابى الحديد معتزلى در شرح نهج البلاغه اش و كتاب «الفتنة الكبرى» طه حسين را مطالعه كردم. و از كتابهاى تاريخ: تاريخ طبرى، تاريخ ابن اثير، تاريخ مسعودى و تاريخ يعقوبى و كتابهاى ديگرى را خواندم و قانع شدم كه شيعه اماميّه بر حقّ اند، پس شيعه شدم وبا لطف الهى، در كشتى اهل بيت سوار شدم و به ريسمان ولايتشان چنگ زدم زيرا با عنايت حضرت حق، بجاى بعضى از اصحاب كه ارتداد و به قهقرا بازگشتنشان برايم ثابت شده بود، و جز عده كمى از آنان، ديگران نجات نيافته بودند، اكنون به ائمه اهل بيت پيامبر كه خداوند آنان را از هر رجس و ناپاكى بدور كرده و پاكشان نموده است و محبّت و ولايتشان را بر تمام مردم، فرض و واجب دانسته، رسيده بودم و به آنان پيوسته بودم.

اشتراک نشریات رایگان

سامانه پاسخگویی