متن کتاب های موسسه در راه حق (آزمایشی)

در این قسمت که به صورت آزمایشی راه اندازی شده متن کتاب های موسسه جهت مطالعه آنلاین مخاطبان گرامی قرار داده می شود.

شما میتوانید از لیست پایین متن تعدادی از کتاب ها را مطالعه فرمایید.

 

روزه

 

هيأت تحريريه مؤسسه در راه حق

 


در حديث است كه خداى متعال فرموده است: «روزه به من اختصاص دارد، و من خود پاداش آنم».[1] از گفتار امام صادق(عليه السلام)

آغاز

قرآن كريم مى فرمايد: «سوگند به خورشيد و تابش آن، و سوگند به ماه آنگاه كه در پى خورشيد درآيد، و سوگند به روز آنگاه كه آن را آشكار سازد، و سوگند به شب آنگاه كه آن را بپوشاند، و سوگند به آسمان و آنكه آن را بنا نهاد، و سوگند به زمين و آنكه آن را گسترده ساخت، و سوگند به جان و آنكه آن را مستوى و كامل آفريد. پس راه بدى و خوبى را بدو الهام نمود. حقيقتاً رستگار كسى است كه جان را تزكيه سازد، و محقّقاً زيانكار است آنكه جان را در ظلمت و تاريكى هاى جهل و معصيت پنهان دارد».[2]

آئين مقدس اسلام و مجموعه احكام حيات بخش آن براى رهاندن انسان از دام خواسته هاى حقير جسمانى و حيوانى است; چرا كه تا عقاب جان آدمى از دام شهوت و هوس، و قيد و بند نيازهاى زمينى نرهد هرگز به فراز قرب حق و به اوجهاى آسمانى پر نمى كشد.

اسلام پيروان خويش را در هر گوشه از زندگى، و در كشاكش نيازها و خواسته ها، به سوى همين وارستگى از بندهاى حيوانى و آراستگى به فضايل نفسانى فرا مى خواند. و احكام آن در هر زمينه مسلمان را به سوى همين هدف برتر مى برد.

ما مسلمانان اگر به راستى و نه تنها در سخن كه در عمل نيز، پيرو اسلام باشيم، و دستورات اين آيين آسمانى را آنچنان كه هست و بايد بكار بنديم، بى ترديد به قلّه هاى فرازمند معنويت انسان نايل مى آييم، همچنانكه سلمان ها و ابوذرها، مقدادها و عمارها، و چهره هاى بسيارى از اين دست نايل آمدند; و مى دانيم كه آن نامداران تاريخ انسان كه مسلمانان واقعى عصر خويش مى بودند، در تمام ابعاد انسانيت خويش اُسوِه و نمونه بودند: در صفا و صميميت چون سرچشمه هاى روشن آب; پاك و زلال، و در ميدان مبارزه با مشكلات و نبرد با ناراستيها، چون كوه نستوه و استوار، و در دانش و انديشه، چون دريا پرموج و ژرف، و در مناعت طبع و بى نيازى از غير خدا چون آسمان بلند و برافراشته بودند.


آرى دستورات اسلام، در عين سادگى و شيرينى، چون صيقلى است كه جان مسلمان را جلا مى دهد، و چون اسلحه اى برنده در نبرد با هر چه جان را زمين گير و جامعه را منحط و ناتوان مى سازد، بكار مى آيد... .

پرورش اسلام برق ثروت را در چشم مسلمان حقير مى سازد، و هيبت مرگ را از انديشه او مى ربايد، و براستى شگفت آور است كه شربت مرگ كه در ذائقه هر جاندارى تلخ ترين طعم را دارد، در ذائقه ايمان مسلمان گوارا مى شود. و ديديم كه با تكيه بر اسلام و شهادت، چگونه ملتى ناتوان و غارت شده و اسير، با فرياد تكبير بر جهان شوريد، و خواب خوش جهانخواران را چنان برآشفت كه هنوز از حيرت و شگفتى آنچه واقع شده است نرهيده اند!

حس خودخواهى، دلبستگى به خويش، پيروى از هوسها لذت جويى و پاى بندى به خور و خواب و شهوت، بندهايى است كه انسانها را خوار و بى مقدار مى سازد، و تا سرحد حيوان فرود مى آورد، و اسلام با يك يك احكام خويش، بيش از هر چيز شكننده اين بندهاست و رهاننده جانها.

*   *   *

روزه، يكى از احكام انسان ساز اسلام است، كه آگاهى از همه فوايد، و پى بردن به فلسفه كامل آن، همچون ساير احكام الهى براى انسان عادى ممكن نيست; دانش محدود بشر نمى تواند راهگشاى همه اسرار نهفته باشد و انديشه را به پاسخ همه مجهولات رهنمون شود، شايد روزى دانش انسان به حدى از كمال برسد كه دريچه تازه ايى به روى بشر بگشايد و بسيارى از حكمتهاى دستورات اسلام را باز شناسد... .

بنابر اين ندانستن فلسفه احكام الهى نبايد ما را از انجام آن باز دارد، و موجب نافرمانى و عصيان شود، چرا كه اين اطاعت كوركورانه نيست، بلكه بر علم و يقين تكيه دارد; زيرا مسلمان مى داند كه خداى جهان بر همه چيز دانا و از همه چيز آگاه است، و نقص و نيازى نيز در ذات متعال او نيست كه از اعمال ما سودى بخواهد، يا از زيانى بهراسد; خداى مهربان خير محض است، و براى بندگان خود جز خير و سعادت نمى خواهد، پس اگر به چيزى فرمان مى دهد خير و سعادت ما در آن است و كمال و تعالى ما بدان بستگى دارد، و هر چه را نهى مى فرمايد براى ما زيان بخش است و بر مصالح مادى و معنوى ما لطمه مى زند.


در عين حال مى دانيم كه در بيشتر دستورات اسلام اگر همه فلسفه آن بر ما روشن نيست ـ اجمالى از سود و زيان آنچه امر و نهى شده كاملا آشكار است، در اسلام به خداپرستى و خير و عدالت و عفت و نيكى به ديگران و احسان به پدر و مادر و بستگان و كار و كوشش و راستى و وفا و يكرنگى، و نيز به نماز و روزه و زكوة و انفاق و امر به معروف و نهى از منكر و حج و جهاد و... امر شده، و از بت پرستى و شرّ و ستم و فحشاء و بدخواهى مردم و بدرفتارى با پدر و مادر و معاشران، و سستى و تنبلى، و دروغ و جفاكارى و نفاق، و نيز از شراب و قمار و زنا و ثروت اندوزى نادرست و دنياپرستى و بى تفاوتى در اجتماع و تسليم و ذلت در برابر دشمنان و... نهى شده است; و كدام خردمند است كه در سودمندى آنچه در اوامر برشمرديم و زيانمندى آنچه در مناهى ذكر كرديم ترديد داشته باشد، اگر چه تمام ابعاد فلسفى هر يك از اين احكام را نداند؟!

بنابر اين ندانستن فلسفه حكمى، يا ندانستن تمام فلسفه حكمى به هيچ وجه بهانه سرپيچى از انجام آن نمى تواند باشد; زيرا اطاعت ما از خداى متعال تعبد محض نيست، بلكه حتى تعبد ما نيز بر اساس شناخت و آگاهى ما از علم و دانايى و مهر و خيرخواهى و كمال و بى نيازى «او» است، كه نامش عزيز و جليل باد.

اضافه بر اين، مرسوم خام انديشان است كه در بررسى سود و زيان يك فرمان اسلامى، تنها به فوايد جسمى و بهداشتى و حداكثر به فوايد اجتماعى آن توجه مى كنند، در حالى كه پيروى از احكام اگر تنها به جهت همين فوايد صورى باشد و نه به عنوان اطاعت از خداى متعال، ما هرگز به بندگى و تسليم در برابر خداى متعال كه از اهداف مترقى و برتر اسلام است نخواهيم رسيد به همين جهت روزه حتماً بايد با نيت و قصد قربت و براى رضاى خداوند متعال انجام شود، و بدون نيت باطل است.

روزه بدون نيت و قصد قربت ممكن است فوايد جسمى را دارا باشد ولى سازندگى و فوايد روحى اين عبادت انسان ساز را فاقد خواهد بود، مسلمان بايد تسليم خدا باشد نه پرستنده تشخيص خود، و بديهى است اگر در مسير تسليم در برابر حق، فلسفه احكام را نيز پى جويى كنيم و به برخى از آنها پى ببريم، شايسته و پسنديده است.


فوايد روزه

روزه فوايد جسمى و روحى فراوان دارد، شفابخش جسم و توانبخش جان است، پاك كننده آدمى از رذايل حيوانى است، در ساختن فرد صالح و اجتماع بسامان بسيار مؤثر است، در تهذيب و تزكيه نفس تأثير بسزايى دارد.

فوايد طبى و بهداشتى روزه كه از سودمنديهاى كوچك اين فريضه انسان ساز است به حدى است كه شايد نياز به توضيح و تكرار نداشته باشد، و بيشتر مردم كم و بيش از آن آگاهند. ما به اختصار به گوشه اى از اين فوايد بهداشتى اشاره مى كنيم:

معده و دستگاه گوارش از اعضاء پر كار اندام آدمى است با سه وعده غذا كه معمول مردم است تقريباً در همه ساعات دستگاه گوارش به هضم و تحليل و جذب و دفع مشغول است.

روزه باعث مى شود كه از يك سو اين اعضاء استراحت كنند و از فرسودگى مصون بمانند و نيروى تازه ايى بگيرند، و از سوى ديگر ذخاير چربى و... كه زيانهائى دارند تحليل رفته و كاسته شوند.

در روايات اسلامى حتى به فوايد جسمى روزه نيز تصريح شده تا با توجه به فوايد بهداشتى روزه، اين فريضه ثمربخش را به جاى آورند، و از سودمنديهاى گوناگون آن در حد خود بهرهور شوند.

در حديث است كه پيامبر گرامى اسلام(صلى الله عليه وآله وسلم) در همين رابطه فرموده است : «صُومُوا تَصِحُّوا»[3] روزه بگيريد تا سالم بمانيد.

و نيز در بعض روايات است كه فرموده اند: «معده آدمى خانه بيماريهاست و پرهيز، درمان آن است».[4]

بديهى است آنگاه اين فوايد بهداشتى بهتر به دست مى آيد كه روزه دار امساك روز را با زياده روى در شب تلافى نكند، كه پرخورى خود موجب زيانهاى چشمگيرى براى دستگاه گوارش است.


با پيشرفت دانش پزشكى، برخى از پزشكان و متخصصان دريافته اند كه امساك از خوردن و آشاميدن، يكى از عالى ترين روش درمانى است، يكى از پزشكان مى گويد: «طرح درمان به وسيله روزه چنان معجزه آساست كه بكار بستن آن مسير طرحها و برنامه هاى طب عملى و جراحى را تغيير خواهد داد; زيرا روزه راه تازه ايى بروى دانش پزشكى مى گشايد، و سلاح مؤثرى براى مبارزه با بيماريها به اين دانش مى بخشد، سلاحى كه مى توان آن را از راههاى گوناگونى مورد استفاده قرار داد، و انسان را در مبارزه با علّت بيماريها براى بهبود بيماران به نتيجه مطلوب و آشكار مى رساند».[5]

«با روزه و امساك مى توان بيماريهايى را بهبود بخشيد و معالجه كرد، البته در صورتى كه با اعتدال و ميانه روى مقرون باشد، و هنگام سحر و افطار در خوردن و آشاميدن افراط نشود».[6]

بررسى فوايد بهداشتى و طبى روزه در اين مختصر نمى گنجد، آنانكه به توضيح بيشتر علاقمندند مى توانند به كتابهايى كه در اين زمينه تأليف شده است مراجعه نمايند.[7]

بايد توجه داشت، بر خلاف تصور كوتاه انديشان، روزه هيچگونه ضررى براى افراد سالم مكلّف ندارد، و اگر كسى بيمار باشد و نتواند روزه بگيرد از انجام اين تكليف اسلامى معاف است، و نيز اگر روزه بگيرد و با اين كار بيمارتر شود، و يا روزه اش باعث گردد كه بيماريش ادامه يابد، كار حرامى مرتكب شده و روزه اش هم نزد خدا پذيرفته نيست; بيمارى كه روزه براى او ضرر دارد نبايد روزه بگيرد و فقط پس از بهبودى كامل لازم است در روزهاى ديگرى قضاى آن را بجا آورد و جبران كند.

افراد سالم بايد بدانند كه روزه نه تنها زيانى بر ايشان ندارد، كه خود چنانكه گفتيم موجب تندرستى و صحت مزاج است، و به گفته برخى كه خود روزه نمى گيرند و ديگران را نيز از روزه باز مى دارند، و تلقين مى كنند كه روزه موجب زخم معده مى شود، نبايد اعتنا كرد.

«روزه باعث استراحت معده است، و در حال روزه دارى اسيد معده به جاى غذا به وسيله صفرا خنثى مى شود و زخم ايجاد نمى گردد».[8]

اكثريت قريب به اتفاق مسلمانان متدين ماه مبارك رمضان را روزه مى دارند، و به هيچ وجه شكايتى از اين بيمارى ندارند و نسبت بيمارى زخم معده در ميان روزه داران بيشتر از ديگران نيست.


همانطور كه گفتيم فوايد جسمى و بهداشتى روزه اگر چه چشمگير و غير قابل انكار است، ولى مهمترين فوايد روزه اثرات بهداشتى آن نيست، متأسفانه برخى در بررسى فوايد روزه تنها به همين اثرات بهداشتى آن بسنده كرده اند، در حالى كه فوايد برتر روزه به جنبه هاى معنوى آن مربوط مى شود، فوايد جسمى روزه با اثرات معنوى آن در سازندگى، تربيت و تزكيه انسان، قابل مقايسه نيست. اگر چه همان فوايد طبى هم گواهى است بر اصالت اسلام عزيز، چرا كه اين آيين فطرى و آسمانى، چهارده قرن پيش با ژرف بينى و احاطه ايى كه جز از خداى متعال نمى تواند بود، در محيط جاهليت عرب دستوراتى براى انسانها وضع كرده است كه دانش پزشكى انسان متمدن عصر ما با پيشرفت خود روز به روز، به گوشه هايى از حكمت آن پى مى برد.

روزه عامل بازدارنده از گناه

روزه، به ويژه روزه ماه مبارك رمضان كه در اسلام بر همه مسلمين مكلف كه بتوانند روزه بگيرند واجب است، عامل مؤثرى است در ايجاد و تقويت روحيه تقوى و پرهيزكارى: قرآن مجيد اين فايده بزرگ روزه را با جمله «لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ» يادآور مى شود، و اين عبادت را عامل تقوى مى شمارد.

تقوى و پرهيزگارى در تربيت و سازندگى و شخصيت اسلامى يك مسلمان نقش بسيار مهمى دارد، و براى رسيدن به همين اثر پرارزش است كه بهترين عبادت در ماه صيام و در حال روزه اجتناب از گناهان است.

از پيامبر بزرگوار(صلى الله عليه وآله وسلم) روايت است كه در خطابه اى فضيلت هاى ماه رمضان را براى مسلمانان بيان فرمودند; على(عليه السلام) پرسيد: بهترين اعمال در اين ماه چيست؟

پيامبر پاسخ دادند: «اَلْوَرَعُ عَنْ مَحارِمِ اللّهِ». اجتناب و پرهيز از گناهان و از كارهايى است كه خدا حرام كرده است.

روزه دار با بكار بستن اين دستور الهى كه شرط كمال روزه است، روح تقوى را در خود زنده مى كند، و اين مراقبت ثمربخش در ماه مبارك رمضان و در حال روزه بسيار آسان تر است چرا كه گرسنگى و تشنگى و ديگر محدوديتهاى روزه، شعله هاى سركش غرايز حيوانى و هوسها را تا حد چشمگيرى خاموش مى سازد، و حتى اگر موقتاً هم باشد گريبان عقل و جان را از چنگ شهوات رها مى سازد و براى روزه دار زمينه اى آماده براى تمرين تقوى و پرهيزگارى فراهم مى شود، و با مراقبت و تمرين پياپى در يك ماه، نيروى بازدارنده از گناه در او به وجود مى آيد، و خصلت خوددارى در او ريشه مى گيرد و رشد مى كند، و او با گذراندن اين برنامه يك ماهه توفيق مى يابد كه پس از ماه روزه نيز پرهيزگار باقى بماند، و بدين ترتيب به مقام پرارج «تقوى» كه به تعبير قرآن و فرموده پيشوايان معصوم ما، كرامت انسان بدان وابسته است نائل آيد.[9]


نقش روزه در تقويت اراده

حكومت غرايز و شهوات بر انسان خطرناكترين حكومتها است و آدمى را اسير و بى اختيار مى سازد، و به پستى و رذالت مى كشاند; مبارزه با سلطه شهوات نفس كه «جهاد اكبر» ناميده شده به پايمردى و اراده ايى استوار نياز دارد.

انسان با روزه دارى، كه امساك از خوردن و آشاميدن و خوددارى از برخى چيزهاى ديگر است، در واقع با خواهشهاى خويش مى جنگد، و در برابر غرايز خود مقاومت مى كند; تمرين اين عمل اراده و تصميم را در انسان نيرومند مى سازد، و جان را از قيد حكومت و سلطه هوسها و خواهشها مى رهاند.

در حديث است كه اميرالمؤمنين(عليه السلام) فرموده اند: «اَفْضَلُ النّاسِ مَنْ جاهَدَ هَواهُ[10]وَاَقْوَى النّاسِ مَنْ غَلَبَ هَواهُ»[11] : بهترين مردم كسى است كه با هواى نفس خود مبارزه كند و نيرومندترين آنان كسى است كه بر آن پيروز شود.

پس روزه داران از بهترين مردمند، چرا كه با خواسته هاى نفسانى مبارزه مى كنند، و اگر با مراقبت و كوشش از روزه خويش اين بهره را بگيرند كه بر نفس خود مسلط شوند از نيرومندترين مردم نيز خواهند بود.

صفاى دل و پاكى

روزه، چراغ معرفت و آگاهى را در درون برمى افروزد:

اندرون از طعام خالى دار *** تا در آن نور معرفت بينى[12]

روزه، و بويژه روزه يك ماهه رمضان موجب مى شود كه حكومت شهوات و اميال شيطانى جاى خود را به حكومت تقوى و پيروى از دستورات الهى بدهد، و تيرگى هوسها و شهوات در جان آدمى به نورانيّت و روشنى باطن تبديل شود.


در سايه همين صفا و پاكى حاصل از روزه است كه روزه دار با خودآگاهى نه تنها دهان و شكم را از خوردن و آشاميدن; كه دست و پا و چشم و گوش و زبان و همه اعضاى خويش را از آنچه خدا حرام فرموده نگاه مى دارد، و مى تواند به آن درجه از تقوى نائل آيد كه حتى از انديشه و فكر گناه نيز دورى گزيند، و اين اوج نورانيّت روزه است.

در حديث آمده كه اميرالمؤمنان على(عليه السلام) نيز به همين مرتبه اشاره مى فرمايد: «صِيامُ الْقَلْبِ عَنِ الْفِكْرِ فِى الأثامِ اَفْضَلُ مِنْ صِيامِ الْبَطْنِ عَنِ الطَّعامِ»[13] : روزه دل از انديشه گناهان، برتر از روزه شكم از خوردن و آشاميدن است.

و البتّه اين بدان معنا نيست كه ظاهر روزه و امساك از خوردن و آشاميدن را رها كنيم، بلكه لازم است به آن اكتفا ننماييم و همراه با آن بكوشيم كه به نتايج معنوى روزه نيز برسيم.

جالب است كه همين امساك ظاهرى و روزه معمولى نيز انقلابى روحى در روزه داران بوجود مى آورد، و طبق شهادت دست اندركاران، در ماه مبارك رمضان از شرارت ها و تباهي ها كاسته مى شود; در دوران طاغوت چون ماه مبارك رمضان فرا مى رسيد ميزان جنايت و فساد سير نزولى پيدا مى كرد، و عربده جويى و زد و خورد و چاقوكشى و بدمستى كه در غير ماه رمضان بازارش رواج داشت در اين ماه عزيز به طور محسوسى كاهش مى يافت.

خوشبختانه با انقلاب مقدس اسلامى هم در ملّت و جوانان ما تحولى چشمگير بوجود آمد و هم مراكز فساد و تباهى از ميان برداشته شد، و شايسته است كه از اين پس بكوشيم نتايج معنوى پرارزش از روزه كسب كنيم.

بارى، صفا و پاكى حاصل از روزه، و خوددارى و پرهيزكارى روزه دار همچون سپرى است كه روزه دار را از آتش عذاب الهى كه مولود گناهان است مصون مى دارد.

در حديث است كه پيامبر عزيز اسلام(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمودند: «اَلصَّوْمُ جُنَّةٌ مِنَ النَّارِ»[14] : روزه سپرى است كه روزه دار را از آتش دوزخ حفظ مى كند.


روزه و صبر

«صبر» از خصايلى است كه در اخلاق اسلام بر آن بسيار تأكيد شده است; انسان مسلمان در زندگى فردى و اجتماعى خويش در راه هدفهايى مبارزه مى كند و با مشكلاتى نيز روبرو است، بدون خصلت صبر، پيروزى بر مشكلات و رسيدن به هدفها آسان نيست. صبر و تحمل بر نيروى مقاومت و پايدارى آدمى مى افزايد و اراده را توانا مى سازد، هيچ جامعه ايى اگر تحمل ناگواريها را نداشته باشد بر مشكلات خويش و بر دشمنان خود نمى تواند پيروز گردد، با صبر و مقاومت است كه مى توان به پيكار ستمگران رفت، و دست استعمارگران را كوتاه نمود; و روزه ـ بويژه در روزهاى گرم و طولانى تابستان كه فشار تشنگى طاقت فرسا مى شود ـ به طور چشمگيرى به انسان صبر و مقاومت مى بخشد، و تحمل رنج و سختى را بر آدمى آسان مى سازد.

در حديث از حضرت امام باقر(عليه السلام) است كه در آخرين جمعه از ماه شعبان پيامبر گرامى(صلى الله عليه وآله وسلم) در ضمن خطبه مباركه اش ماه رمضان را ماه صبر ناميده اند: «شَهْرُالصَّبْرَ وَاِنَّ الصَّبْرَ ثَوابُهُ الْجَنَّةُ» (ماه رمضان، ماه صبر است و همانا كه پاداش صبر بهشت است).[15]

و از حضرت امام صادق(عليه السلام) نيز همين ويژگى روزه نقل شده است: «هرگاه براى كسى حادثه ايى جانكاه پيش آمد پس بايد روزه بگيرد كه خداى عزّوجّل مى فرمايد: «وَاسْتَعينُوا بِاصَّبْر»[16] (يَعْنِى الصِيام[17]) از خداى متعال به وسيله صبر (يعنى روزه) كمك  بگيريد.

روزه و قناعت

اسلام بر خلاف مكاتب مادى شرق و غرب، دنيا و نعمتهاى مادىِ آن را وسيله ايى براى تكامل معنوى و رسيدن به سعادت جاويد آخرت مى داند، و به همين جهت فرهنگ اسلام فرهنگ لذت جويى و مصرف نيست بلكه فرهنگ قناعت و ايثار است. در روشهاى مادى، تن آدمى و خور و خواب آن اصالت دارد، و حرص و آز، براى برخوردارى بيشتر گريبانگير افراد است، و در اسلام اصالت با معنويت انسان است، و قناعت و ايثار و فداكارى از راههاى وصول به مراتب بلند انسانيّت محسوب مى شود.

روزه فريضه اى است كه مسلمان را از غرقه شدن در ماده گرايى و حرص و آز براى لذتهاى مادى، و مسابقه براى مصرف و تن پرورى مى رهاند، و به او مى آموزد كه به فكر ديگران باشد و بر خواهشهاى جسمانى خويش مسلط گردد، و به مصرف به قدر نياز قناعت ورزد و از اسراف و تبذير بپرهيزد.


روزه به مسلمان مى آموزد كه با كم هم مى توان زيست، و حرص و طمع فقط غرق شدن در ماديات و انحراف از معنويات است، و براى زيستن لازم نيست كه با همه وجود به تن و لذتهاى آن پرداخت.

روزه به مسلمان مناعت و قناعت را مى آموزد، و ارزش اين صفات و تأثير آن در ايجاد صفات برجسته ديگر همچون زهد، و «جود» و بخشش بسيار است. قانع از ديگران بى نياز است و تن به ذلّت و خوارى نمى دهد، جامعه ايى كه روح قناعت را در خود بپرورد بر خود متكى خواهد بود، و با دورى از مصرف بى رويه مى تواند بر پاى خويش بايستد و از بيگانه بى نياز باشد.

همه ديديم پس از تهديد آمريكا و غرب به تحريم اقتصادى ايران، امام امت و رهبر كبير انقلاب اسلامى (قدّس سرّه) فرمودند: «ملت ما مسلمان است و در برابر تحريم اقتصادى و كمبود و نيازمنديها روزه خواهد گرفت».

آرى! روزه مسلمان را به زيستن با مصرف كم آشنا مى سازد، و به راستى نيز ملت مسلمان ما مى تواند با الهام از فريضه ثمربخش روزه سطح مصرف را پايين آورد، و با قناعت به آنچه دارد از وابستگى هاى اقتصادى به استعمارگران، نجات يابد. مسلمانان صدر اسلام با همين روحيه از همه چيز خويش در راه خدا مى گذشتند و حتى در ميدانهاى جنگ به چند دانه خرما قناعت مى كردند، و با تكيه بر معنويت و صفات انسانى خويش پيروزى مى آفريدند، و خداى را سپاس كه هم اكنون نيز بسيارى از جوانان ما، بويژه گلهاى سرخ انقلاب اسلامى، جوانان رزمنده پاسدار و بسيج از يك چنين ايمان و روحيه ايى برخوردارند، و بسيار اتفاق افتاده است كه جوانان بسيجى و پاسدار مسلمان در سنگر جنگ با دشمنان اسلام، روزه بوده و گاه روزه خويش را با شربت شهادت افطار كرده است، و حماسه اين خداجويان حماسه آفرين براى هميشه در صفحات پرافتخار تاريخ اسلام ثبت خواهد بود. پاكترين درودهاى ما و درود خدا و فرشتگان بر ايشان باد.

همدردى با فقيران

پيشوايان گرامى دين، در روايات و ادعيه اسلامى، ماه رمضان را ماه مواسات ناميده اند.[18]


از نتايج بارز روزه برانگيختن حس همدردى نسبت به مستمندان و همنوعان تنگدست است. آنانكه زندگى آسوده ايى دارند و رنج فقر و طعم گرسنگى و تشنگى را نچشيده اند، ممكن است از حال مستمندان غافل بمانند و روزه وسيله ايى است كه آنان را از غفلت مى رهاند و رنج مستمندان را به ياد آنان مى آورد تا به دستگيرى فقيران همت گمارند و به درد دل آنان برسند.

از سويى به احسان و اطعام و انفاق به مستمندان در ماه مبارك رمضان بسيار سفارش شده است، و از سوى ديگر گرسنگى و تشنگى روزه موجب درك رنج مستمند مى گردد، و بدين ترتيب ثروتمند به فقير نزديك مى شود، و احساسها رقت مى يابد، و احسان و انفاق فزونى مى گيرد، و جامعه كمك به همنوع را مى آموزد.

«مواسات» يعنى سهيم ساختن برادران در رزق و روزى، و ماه رمضان را شايد به همين جهت ماه «مواسات» ناميده اند تا مسلمانان به احسان نسبت به هم بپردازند، و با تمرين بر اين صفت ارزنده انسانى، جامعه را از حقد و كينه برهانند، و برادروار در كنار هم از نعمتهاى الهى بهره بگيرند; و شايسته است كه روزه داران به همه اين نكات انسانى روزه توجه كنند، و بكوشند واقعاً فريضه روزه را آنچنان كه بايد بجا آورند و ماه مبارك رمضان را آنچنان كه سزاوار اين ماه است بسر آورند، تا همگان از برنامه هاى سازنده اسلامى بهرهور شوند.

در حديث است كه از حضرت امام حسن عسگرى(عليه السلام) پرسيدند: چرا روزه واجب شده است؟

فرمودند: «تا ثروتمند درد گرسنگى را دريابد و به فقير توجه كند».[19]

در حديث ديگر آمده است كه «هشام» از امام صادق(عليه السلام) علت روزه را پرسيد.

امام(عليه السلام)فرمود: «جز اين نيست كه خداى (عزّوجّل) روزه را واجب كرد تا غنى و فقير با هم به واسطه آن مساوى گردند و اين بدان جهت است كه غنى رنج گرسنگى را لمس نكرده بوده تا به فقير رحم كند، و هر وقت چيزى خواسته قدرت بدست آوردن آن را داشته است، پس خداى عزّوجّل خواسته است كه ميان بندگانش يكنواختى بوجود آورد، ثروتمند درد گرسنگى را بچشد، تا بر ضعيف رقّت كند و بر گرسنه رحم نمايد».[20]


نظم و انضباط

وقت شناسى و نظم و انضباط در امور از مظاهر تمدن انسانى و از عوامل مهم توفيق و پيشرفت است شايد برخى گمان كنند كه اين از ويژگيهاى زندگى غربيان و تمدن آنهاست، در حالى كه نظم و انضباط و تنظيم اوقات از تعليمات اصيل اسلام است، از حضرت اميرمؤمنان صلوات اللّه عليه در اولين فرازهاى وصيت خود به فرزندانش آمده است كه به دو فرزند عزيزش حضرت امام حسن و امام حسين(عليهما السلام)فرموده اند: «اُوصيكُما وَجَميعَ وَلَدى و َاَهْلى وَمَنْ بَلَغَهُ كِتابى بِتَقْوَى اللّهِ وَ نَظْمِ اَمْرِكُمْ...»[21] : «شما و همه فرزندان و اهل بيتم و هر كسى را كه نامه ام به او برسد به تقوى و نظم در كارهايتان سفارش مى كنم و ...».

اصولا فرائض اسلامى شاهد توجه اسلام به نظم و انضباط است; هر يك از نمازهاى پنجگانه را بايد در وقت مخصوص آن بجا آورد، مراسم حج بايد در وقت و مكان ويژه خود انجام شود، و روزه نيز در ماه مبارك رمضان با ديدن هلال ماه شروع و با ديدن هلال ماه شوال خاتمه مى يابد، و نيز هر روز از سپيده دم آغاز و به مغرب پايان مى پذيرد، و با توجه به اينكه ماه رمضان ماه قمرى است طبعاً در فصول چهارگانه سال جريان دارد، و گاه در روزهاى بلند تابستان و گاه در روزهاى كوتاه زمستان قرار مى گيرد، و در همه ى شرايط لازم است كه لحظه و دقيقه را نيز در شروع سپيده دم و آغاز مغرب در نظر داشت و به هيچ وجه روزه دار نمى تواند از نظام آن سرپيچى نمايد و اين خود درسى است كه مسلمان نيز دقيق و منظم شود، و امور خويش را در زندگى تنظيم كند.

*   *   *

آنچه برشمرديم، گوشه هايى از برخى نتايج و آثار فريضه ى الهى روزه است، و ماه روزه اضافه بر اينها سودمنديها و بركات ديگرى نيز دارد كه در پرورش اسلامى فرد و جامعه بسيار مؤثر است:

ماه مبارك رمضان، ماه خدا، ماه آشنائى با قرآن، ماه عبادت، ماه دعا، ماه آمرزش، ماه توبه و بازگشت از گناهان و اصلاح خود است.


در اين ماه به قرائت قرآن بسيار سفارش شده، و مرسوم مسلمين است كه در ماه رمضان بيشتر از ماههاى ديگر قرآن مى خوانند، و اين خود وسيله يى است كه جامعه اسلامى با قرآن و معارف آن آشنايى بيشترى پيدا كنند، و براى پيشرفت در صراط خدا و اسلام از كلام خداى متعال آموزش بگيرند.

ماه رمضان ماه عبادت و بندگى و راز و نياز با معبود جهان است; در روايات اسلامى تأكيد شده كه در اين ماه با توجه و خضوع بيشتر نمازها را بجا آورند، و از نمازهاى مستحبى در شب و روز غفلت نورزند، و بدين ترتيب با يك تمرين يك ماهه مؤمنين به عبادت خالص ترى موفق مى شوند، و جانها به خدا نزديك تر مى گردد.

ماه رمضان ماه دعا است; از پيشوايان گرامى است كه فرموده اند، مؤمنان در اين ماه و بويژه در شبهاى مبارك قدر در دعا و نيايش مبالغه كنند، و با توجه به اثرات سازنده دعا و نيايش، روزه داران مى توانند در پيوند معنوى خويش با خداى متعال تحولى بوجود آورند، و بيش از پيش به ذات متعال هستى بخش او نزديك شوند و كسب فيض كنند.

ماه رمضان ماه آمرزش و توبه و بازگشت به سوى خداست; آنانكه در زندگى خويش آلودگيهايى داشته اند، مى توانند با روزه جان خويش را شستشو دهند، و در خلوت سحرها بارو آوردن به خداى متعال درون را صفا بخشند و از خداى خويش طلب آمرزش كنند، و مى توانند با همين زمينه براى هميشه از كجى ها و گمراهيها دست بردارند و براه آيند.

در احاديث آمده است كه پيشوايان معصوم(عليهم السلام) فرموده اند گناهان در اين ماه بخشوده مى شوند; و اين مژده بزرگى است براى آنانكه لغزشهايى داشته اند تا نوميد نباشند، و از بركات اين ماه استفاده كنند، و بسوى خدا بازگردند و روى دل به سوى او دارند، و با او پيمان بندند كه از گناهان دست بشويند و خود را اصلاح كنند و گذشته را جبران نمايند; و بدون ترديد گناهكارِ پشيمانى كه در اين ماه مبارك براى خدا روزه بدارد و از گذشته ى خويش شرمسار باشد و از خدا آمرزش بخواهد مورد مهر و عفو خدا قرار خواهد گرفت و سعادتش تأمين مى شود.

از بركتهاى اين ماه همين انقلاب روحى و تحوّل درونى روزه داران و همين توفيقات عملى است، كه انسان آلوده را پاك مى سازد و از عذاب الهى كه محصول گناهان است نجات مى بخشد و روزه دار را از ظلمتها به نور مى كشاند، به نور تقوى به نور فضيلتهاى اخلاقى، به نور توبه و بازگشت به سوى خدا، به نور مهر و رحمت خداى متعال... .


شبهاى قدر

«لَيْلِةُ الْقِدْرِ خَيْرٌ مِنْ اَلْفِ شَهْر»[22] : «شب قدر از هزار ماه بهتر است».

قرآن كريم با آيه ى فوق بر اين ويژگى شب قدر تصريح مى فرمايد، شب قدر شب نزول فرشتگان بر زمين و شب نور و سعادت و قرب به خدا، و سلام و رحمت است.

در اول سوره دخان مى فرمايد: «حَمَ وَالْكِتابِ الْمُبينِ ـ اِنّا اَنْزَلْناهُ فى لَيْلَة مُبارَكَة...» : «سوگند به كتاب مبين كه ما فرو فرستاديمش در شبى مبارك...».

و در سوره قدر مى فرمايد:

بِسمِ اللّهِ الرّحْمنِ الرَّحيم

«اِنّا اَنْزَلْناهُ فى لَيْلَةِ الْقَدْرِ ـ وَ ما اَدْريكَ ما لَيْلَةٌ الْقَدْرِ ـ لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ اَلْفِ شَهْر ـ تَنَزَّلُ الْمِلائِكَةُ وَالرُّوحُ فيها  بِاِذْنِ رَبَّهِمْ مِنْ كُلِّ اَمْر ـ سَلامٌ هِىَ حَتّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ»[23] همانا ما ـ قرآن را ـ در شب قدر نازل كرديم، تو چه مى دانى شب قدر چيست؟ شب قدر از هزار ماه بهتر است، فرشتگان و روح در (يا  رحمت) است تا سپيده دم.

در احاديث بسيارى آمده كه پيشوايان معصوم ما نيز بر اينكه شب قدر در ماه مبارك رمضان است و سه شب 19 و 21 و 23 ماه رمضان يا يكى يا دو تا از اين سه شب، شب قدر است تأكيد فرموده اند، و فقط بنابر مصالحى آن را تعيين نكرده اند. دعاها و اعمال اين سه شب و توجه خاص پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) و ائمه معصومين(عليهم السلام) به اين شبهاى ارجمند شاهد ديگرى است بر اينكه شب قدر همين سه شب يا يكى يا دو تا از اين سه شب است. از پيامبر گرامى(صلى الله عليه وآله وسلم)كه در يكى از خطبه هاى خود در مورد ماه رمضان فرموده است: «... در اين ماه شبى است كه از هزار ماه بهتر است».[24]


شبهاى قدر اوج معنويت ماه رمضان است، شبهايى است كه زندگى مؤمن در آن سراسر رنگ خدا مى گيرد، پهنه يى است كه روزه دار بر آن مى ايستد و بر همه ى (ماسواى) حق پشت مى كند و در خلوت پر راز شب با عبوديت محض در پيشگاه خدا همه چيز و حتى خود را به فراموشى مى سپارد، از هر چه زمينى است مى بُرَد و با آسمان پيوند مى خورد، مجرد مى شود، و به عبادت خداى يكتا مى ايستد، پرده اسباب و قوانين و نواميس جهان به يك سو مى رود، و مؤمن با دل و جان تنها خدا را مى بيند كه كارگزار همه هستى است و با چشم جان كلام خدا را مى نوشد كه: (فرشتگان به فرمان خدا فرود مى آيند)، و با دل در مى يابد كه كاينات چون گويى با چوگان امر الهى متحركند، و اين امر او و اراده او است كه سيطره خويش بر همه چيز گسترده است... .

ليله قدر، ميعاد انسان با خداست، شب رنگ باختن جسم و حكومت روح است، شب حقارت ماده و عظمت معناست، شب تجلّى معنويت دين و آسمانى شدن زمين است، شب همگامى انسان با فرشتگان است، شب فراموشى خود و استغراق در خدا است، شب باران مهر و رحمت حق بر روزه داران خداجوست، شب تقدير الهى است; آرى شب قدر شب نزول ملائكه، به نزد امام زمان (عجل الله تعالى فرجه الشريف) است.

در شبهاى قدر بايد همچنانكه پيشوايان به ما آموخته اند با خداى جهان به راز و نياز و دعا و نيايش بپردازيم، چه خوب است كه سراسر شب بيدار ماند، و در نماز و عبادت كوشيد، و نيازها را به پيشگاه خدا عرضه داشت، و مهر و رحمت و آمرزش از او خواست و پيوند فطرى خويش را با ذات هستى آفرين او تجديد كرد و استوار ساخت، و براستى محروم كسى است كه از فيض اين شب محروم بماند چرا كه اوج تجلّى همه سازندگيهاى فريضه انسان ساز روزه را بايد در شب قدر ديد و در شب قدر به كمال رساند.

اميد است ملّت بيدار دل ما و بويژه جوانان عزيز با برخوردارى از بركات ماه رمضان، در شبهاى قدر به كمال انسانى خويش توجه كنند، و با شور و ايمان در اين شبهاى مكرّم بر مراتب فضيلت و تعالى معنوى خويش بيافزايند، تا پس از هر ماه رمضان مسلمانى باشيم كه اسلام و ژرفاى تعاليم و احكام پرارج آن را بهتر شناخته و جان خويش را به هدفهاى اين آيين آسمانى نزديك تر ساخته باشيم.


اينكه به پاره يى از سخنان منقوله از پيامبر گرامى اسلام(صلى الله عليه وآله وسلم) و ائمه طاهرين(عليهم السلام)پيرامون ماه رمضان و روزه توجه كنيم:

سه روز به رمضان مانده بود، پيامبر به بلال فرمود اعلام كند تا مردم گردآيند، مردم جمع شدند، پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) بر منبر برآمد و پس از ستايش و حمد و ثناى خداى متعال فرمود: «اى مردم! خداوند شما را به اين ماه ويژگى داد، هم اكنون اين ماه فرا مى رسد و آن سيّد و سرور همه ى ماههاست، در اين ماه شبى است كه از هزار ماه بهتر است، درهاى دوزخ در اين ماه بسته و درهاى بهشت باز مى شود...»[25]

از امام باقر(عليه السلام) نقل كرده اند كه پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) روى مبارك خود را به مردم مى كرد پس از آن مى فرمود: «اى گروه مردمان! آنگاه كه هلال ماه رمضان طلوع كند شياطين سركش به بند كشيده مى شوند درهاى آسمان و بهشت و رحمت باز، و درهاى دوزخ بسته مى گردد، دعا مستجاب است، و خدا را در ماه رمضان بهنگام افطار آزاد شدگانى هستند كه خدا از آتش آزادشان مى فرمايد. هر شب فرشته يى بانگ مى زند آيا سائلى هست؟ آيا استغفار كننده يى هست؟ خدايا هر كس انفاق مى كند پاداشش بده و هر كسى بخل مىورزد تلفى نصيبش كن.» «تا ماه شوال در رسد مؤمنان را ندا مى دهند كه فردا پاداشتان را بگيريد كه روز پاداش و جايزه است.»

سپس امام باقر(عليه السلام) فرمود: «سوگند به آنكه جانم بدست اوست، آن پاداش و جايزه از جنس درهم و دينار نيست».[26]

راوى از امام صادق(عليه السلام) از پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) نقل مى كند كه فرمود: «روزه دار اگر چه در بستر خود باشد در حال عبادت است، مادام كه از مسلمانى غيبت نكند[27]

و در حديثى آمده است كه امام صادق(عليه السلام) فرموده است: «خواب روزه دار عبادت و نفس او تسبيح است».

و در حديث ديگر فرمودند، خداى (عزّوجّل) به موسى(عليه السلام) وحى فرمود: «...اى موسى! بوى دهان روزه دار نزد من از مشگ خوشبوتر است.»


و در حديث ديگر از آن حضرت(عليه السلام) روايت شده كه «روزه دار دو خوشحالى و سُرُور دارد، يكى به هنگام افطار و ديگرى آنگاه كه خداى خويش را ملاقات كند».[28]

در حديث ديگر از امام صادق(عليه السلام) كه فرمود: امام زين العابدين(عليه السلام) هر زمانى كه روزه مى گرفت فرمان مى داد گوسفندى ذبح كنند و اعضاء آن را قطعه قطعه كنند و در ديگها بار بگذارند، به هنگام افطار به ديگها نزديك مى شد، تا بوى آب گوشت به او مى رسيد با اينكه روزه بود فرمان مى داد كاسه ها را بياورند وبراى افراد مختلف غذا مى فرستاد، آنگاه خود با نان و خرما افطار مى كرد. پس همين بود شام آن حضرت (صلّى اللّه عليه و على آبائه).[29]

در حديث ديگر از آن حضرت است كه از پدرش امام باقر(عليه السلام) نقل فرموده اند كه به «سدير» فرمود: «اى سدير مى دانى اين شبها چه شبهايى است؟»

سدير گفت: «بلى پدرم فداى تو باد، اين شبهاى ماه رمضان است، براى چه؟»

فرمود: «آيا مى توانى هر شب از اين شبها ده بنده از فرزندان اسماعيل(عليه السلام) آزاد سازى؟»

عرض كرد: «پدر و مادرم فدايتان، مالى كه چنين كارى بتوانم انجام دهم ندارم».

امام تعداد را به تدريج كم كرد تا به يك بنده رسيد، سدير در پاسخِ همه آنها عذرخواهى كرد كه نمى تواند.

پس امام به او فرمود: «آيا نمى توانى هر شب مسلمانى را افطارى دهى؟»

عرض كرد: «ده نفر را هم مى توانم».

پس پدرم به سدير فرمود: «اين همان چيزى است كه من اراده كرده ام اى سدير همانا افطارى دادن تو به برادر مسلمانت معادل آزادى بنده يى از فرزندان اسماعيل(عليه السلام)  است.[30]


مختصرى از احكام روزه

در پايان مقال به اختصار دستورات و احكام روزه را ذكر مى كنيم، و علاقمندان مى توانند جزئيات احكام را در رساله هاى مراجع تقليد ملاحظه فرمايند:

روزه چهار قسم است:

1ـ واجب    2ـ مستحب3    ـ مكروه4    ـ حرام

روزه هاى واجب

* الف ـ روزه ماه رمضان.

* ب ـ روزه قضا.

* ج ـ روزه هاى كفاره و يكى از آنها كفاره روزه ماه رمضان است: اگر كسى عمداً در روز ماه رمضان روزه خود را باطل كند بايد قضاى آن را بجا آورد و كفاره آن را انجام دهد. كفاره هر يك روز آن است كه يا يك بنده آزاد سازد، و يا شصت نفر مستمند را طعام دهد، و يا شصت روز روزه بگيرد كه سى و يك روز آن حتماً پى در پى باشد.

* د ـ روزه اعتكاف: معتكف كسى است كه در مسجد مخصوصى (نه هر مسجدى) سه روز براى عبادت بماند و روزه بگيرد، در اين صورت روزه روز سوم بر او واجب مى شود.

* ه ـ روزه بدل هَدْى: يعنى كسى كه در مراسم حج شركت كرده و گوسفند براى قربانى ندارد و نمى تواند تهيه كند بايد سه روز در حج و هفت روز پس از مراجعت از سفر حج روزه بگيرد.

* و ـ روزه نذر و عهد و قسم و شرط و اجاره:يعنى ممكن است كسى نذر يا عهد كند و يا قسم بخورد كه روزى را روزه بگيرد، و يا ضمن معامله با كسى شرط كند كه روزى را روزه بگيرد يا اجير شود كه روزى را روزه بگيرد. در اين صورتها روزه روزهايى كه تعهد كرده است بر او واجب مى شود.


روزه هاى مستحب

غير از روزهايى كه روزه آن واجب، حرام، و يا مكروه است، روزه گرفتن در بقيه ايام سال مستحب است البتّه اگر براى كارهاى مهمترى مزاحمت نداشته باشد.

روزه در برخى روزها استحباب بيشترى دارد و بدان سفارش و تأكيد شده است، مانند هيجدهم ماه ذيحجه (عيد غدير) ـ هفدهم ماه ربيع الاول (ميلاد پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)) بيست و هفتم ماه رجب (بعثت پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)).

روزه هاى مكروه

روزه در برخى موارد مكروه است، مثل روزه مستحبى مهمان بدون اجازه ميزبان و يا در صورتى كه ميزبان او را از روزه نهى كرده باشد و برخى از فقهاء آن را حرام مى دانند.

و نيز روزه مستحبى فرزند بدون اجازه پدر مكروه است در صورتى كه موجب آزار و آزردگى پدر و مادر نباشد، و اگر پدر و مادر آزرده مى شوند روزه مستحبى بر فرزند حرام خواهد بود. و اگر پدر يا مادر، فرزند را از روزه مستحبى نهى كند اگر چه آزرده نشوند و آزار نبينند احتياط آن است كه از روزه صرف نظر كند.

روزه هاى حرام

روزه در روزهاى عيد فطر (اول ماه شوال) و عيد قربان (دهم ماه ذيحجه) حرام است. و نيز براى كسى كه در مراسم حج در «منى» باشد روزه در روزهاى 11 و 12 و 13 ذيحجه حرام است.

روزه در روزى كه مشكوك به سى ام شعبان است كه ورود به ماه رمضان شرعاً ثابت نشده به نيت ماه رمضان حرام است. امّا به قصد غير ماه رمضان مانعى ندارد.


روزه نذرى كه براى كار حرامى باشد حرام است، مثلا كسى نذر كند كه اگر موفق شود فلان كار حرام را انجام دهد و يا فلان كار واجب را ترك نمايد به شكرانه آن روزه بگيرد; اين نذر حرام و روزه آن نيز حرام است.

روزه سكوت حرام است، يعنى اگر كسى سكوت را جزو قيود روزه خود قرار دهد و با همين نيت روزه بگيرد حرام است.

روزه وصال حرام است، يعنى كسى نيت كند روزه دو روز را به هم وصل نمايد و در شب هيچ نخورد، يا يك روز و يك شب را روزه بگيرد.

روزه براى كسى كه بيمار مى شود و يا روزه باعث شدت بيماريش مى گردد حرام است، و نيز روزه در سفر حرام است مگر در برخى موارد مانند آنكه نذر كند در فلان سفر روزه باشد.

احتياط واجب آن است كه زن بدون اذن شوهر روزه مستحبى نگيرد، به ويژه اگر با حقوق شوهر منافات داشته باشد كه در اين صورت حرام است.

شرايط وجوب روزه

روزه ماه مبارك رمضان با چند شرط بر افراد واجب مى شود:

.1 بالغ باشد.[31]

2. عاقل باشد.

3. مسافر نباشد، مگر بعض سفرها كه روزه در آنها صحيح است و گاهى هم واجب است.


4. اگر از بانوان است در حال حيض و نفاس نباشد.

5. روزه موجب بيمارى و يا شدت بيمارى نشود.

ضمناً روزه بر مردان و زنان پير و بر كسى كه بيمارى عطش دارد و بر ايشان روزه طاقت فرسا و پرمشقت است، و نيز بر بانوان باردار و شيردهنده اطفال كه روزه براى خودشان يا طفلشان ضرر داشته باشد واجب نيست.

ثبوت هلال

هلال ماه رمضان و ماه شوال به چند چيز ثابت مى شود:

1. خود انسان هلال ماه را ببيند.

2. تواتر و شياع : يعنى در ميان مردم رؤيت هلال ثابت شود و خبر آن چنان همگانى و متواتر باشد كه انسان يقين كند.

3. دو شاهد عادل شهادت دهند كه خودشان هلال را رؤيت كرده اند.

4. (بنابر مشهور) حاكم شرع حكم كند كه ماه آغاز شده يا پايان يافته است.

5. گذشتن 30 روز از ماه قبل (زيرا ماه قمرى بيش از سى روز نيست).

اگر اول ماه رمضان ثابت نشد و مشكوك بود، نبايد به قصد ماه رمضان روزه بگيرد و اگر به قصد آخر شعبان روزه بگيرد و بعد معلوم شود اول رمضان بوده روزه او جزو ماه رمضان محسوب مى شود و كافى است.


نيّت

همانگونه كه در عبادات ديگر «نيّت» لازم است، روزه هم بايد با نيّت باشد، بنابر اين امساك تنها بدون قصد روزه، روزه محسوب نمى شود.

منظور از نيت براى روزه آن است كه قصد كند روزه مقرر شده در اسلام را انجام دهد «قربةً الى اللّه» و تصميم داشته باشد، كه بنابه فرمان خدا از آنچه روزه را باطل مى سازد خوددارى نمايد.

چيزهايى كه روزه را باطل مى كند

1 ـ خوردن.

2 ـ آشاميدن.[32]

3 ـ عمل جنسى.

4 ـ استمناء (يعنى كارى كند كه منى از او خارج شود).

5 ـ تا صبح به حال جنابت يا حيض يا نفاس باقى ماندن (يعنى اگر كسى شب ماه رمضان جنب شد، و يا زن از حيض و نفاس پاك شد بايد پيش از طلوع فجر غسل كند و اگر نمى تواند تيمم بدل از غسل نمايد و اگر عمداً غسل يا تيمم نكند روزه او باطل است، يعنى قضا و كفاره دارد، گرچه همان روز را هم نبايد بخورد.


6 ـ عمداً بر خداى متعال و پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) و ائمه معصومين(عليهم السلام) دروغ بستن، و همچنين دروغ بستن به حضرت زهرا(عليهما السلام) و پيامبران گذشته نيز بنابر احتياط باطل كننده روزه است.

7 ـ سر زير آب كردن روزه را باطل مى كند. حتماً يا بنابر احتياط واجب.

8 ـ غبار غليظ به حلق رساندن و مانند آن است سيگار كشيدن و نظاير آن روزه را باطل مى كند. حتماً يا بنابر احتياط واجب.

9 ـ تنقيه كردن با مايعات كه در اين مورد روزه اش قضا دارد، ولى بدون ضرورت كفاره اش بنابر احتياط است.

10 ـ عمداً قى و استفراغ كردن ولى اگر ضرورت داشته باشد روزه اش فقط قضا دارد نه كفاره.

11 ـ زن در حال استحاضه يى كه بايد براى نماز غسل كند، اگر اين غسل را انجام ندهد روزه اش باطل است. در بعض موارد حتماً يا بنابر احتياط واجب.

آنچه برشمرديم در صورتى روزه را باطل مى سازد كه عمداً و با اختيار انجام شود، ولى اگر فراموش كند و يا بى اختيار انجام گيرد، روزه اش باطل نيست. تنها با جنابت صبح كردن است كه اگر به جهت فراموشى از غسل جنابت باشد، روزه را باطل مى كند. در صورتى كه فراموشى غسل يك روز يا چند روز تمام باشد، كه آن يك روز يا چند روز را بايد قضا كند، ولى كفاره ندارد و اگر در بين روز يادش بيايد و غسل كند آن روز قضا هم ندارد و روزه اش صحيح است.


قضاى روزه

اگر در ماه رمضان به جهت بيمارى يا مسافرت يا علتهاى ديگر روزه نگرفته است، بايد پس از ماه رمضان در صورت توانايى قضاى آن را بجا آورد و تا ماه رمضان سال بعد وقت دارد و نبايد قضاى روزه را از يكسال تأخير بيندازد و اگر كوتاهى كند و در عرض يك سال بجا نياورد در سالهاى بعد بايد علاوه بر قضاى روزه براى هر روز آن يك مُدّ طعام (يك چارك كه تقريباً معادل سه چهارم يك كيلو است) بايد به فقير شرعى بدهد.

اگر كسى عمداً و بدون عذر شرعى از انجام روزه ماه مبارك رمضان خوددارى كند و در روز كارى كه روزه را باطل مى سازد انجام دهد بايد علاوه بر قضاى روزه كفاره هم بدهد.

كفاره هر روز يكى از اين سه چيز است:

1 ـ يك بنده آزاد كند.

2 ـ شصت مستمند را طعام بدهد.

3 ـ شصت روز روزه بگيرد، كه 31 روز آن بايد پى در پى باشد.

و اگر كسى روزه خود را با كار حرامى مثلا با آشاميدن شراب باطل سازد، بايد براى كفاره آن اين هر سه كار را انجام دهد. و در اين زمان كه برده و بنده وجود ندارد، آزاد كردن بنده ساقط است و بايد يكى از دو كفاره ديگر را انجام دهد.

اگر كسى قدرت انجام هيچ يك از اين ها را نداشته باشد، به قدرى كه مى تواند صدقه بدهد، و اگر آن را هم نتواند، بايد استغفار كند و هر وقت توانايى پيدا كند، بايد كفاره را انجام دهد.

در برخى موارد قضا بدون كفاره لازم است، كه براى اطلاع از آنها و ساير جزئيات احكام روزه بايد به رساله مرجع تقليدتان مراجعه نماييد.

*   *   *

در پايان به همه برادران و خواهران مسلمان توصيه مى كنيم، كه در انجام روزه ماه مبارك رمضان كوشا باشند، و از اين فريضه ثمربخش غفلت نورزند، و بايد افراد سست عنصر و بى اراده و شكم پرست بدانند كه كوتاهى از اين وظيفه اسلامى نه تنها قضا و كفاره دارد كه خود گناهى بزرگ نيز محسوب مى شود; از ششمين پيشوا و امام، حضرت صادق(عليه السلام) روايت است كه فرمودند: هرکس یک روز روزه ماه رمضان را باطل سازد، روح ايمان از او بيرون مى رود».[33]




[1]ـ وافى، ج 2، كتاب الصيام ، ص 5 ، و احتمال مى رود مقصود از «وَاَنَا اَجْزى عليه» اين باشد كه من خود پاداش آن را مى دهم.

[2]ـ سوره شمس، آيه 9 ـ 1.

[3]ـ جامع الاحاديث، ج 9، ص 100.

[4]ـ سفينة البحار، مادّه طب.

[5] و [6]ـ روزه در روش نوين تأليف الكسى سوفورين.

[7]ـ براى اطلاعات بيشتر به كتابهاى : اهميت روزه از نظر علم امروز تأليف دكتر صبور اردوبادى ـ روش نوين براى درمان بيماريها ـ اولين دانشگاه و آخرين پيامبر ، ج 3، تأليف دكتر پاك نژاد مراجعه شود.

[8]ـ اولين دانشگاه و آخرين پيامبر، ج 3، ص 79.

[9]ـ مستدرك الوسائل، ج 2، ص 302 و غررالحكم، ص 274.

[10]ـ غررالحكم، ص 90 و 91.

[11]ـ غرراحكم، ص 90 و 91.

[12]ـ گلستان سعدى.

[13]ـ غررالحكم، چاپ نجف چاپخانه لقمان، ص 203.

[14]ـ وافى، جزء 7، ص 5.

[15]ـ كافى ج 4، ص 66.

[16]ـ سوره بقره، آيه 45.

[17]ـ كافى ج 4، ص 63.

[18]ـ كافى ج 4، ص 66 ـ وسايل ج 7، ص 3.

[19]ـ كافى ج 4، ص 181، وافى ج 2، كتاب الصيام ص 6.

[20]ـ وافى ج 2، كتاب الصيام ص 8.

[21]ـ نهج البلاغه، صبحى صالح ص 421، نامه 47 و فيض الاسلام ص 977.

[22]ـ سوره قدر آيه ى 3.

[23]ـ سوره قدر آيه ى 6 ـ 1.

[24]ـ كافى ج 4، ص 67، حديث 5.

[25]ـ كافى ج 4، ص 67 حديث 5.

[26]ـ كافى ج 4، ص 67 و 68.

[27]ـ كافى ج 4، ص 64.

[28]ـ كافى ج 4، ص 64 و 65.

[29]ـ كافى ج 4، ص 68.

[30]ـ كافى ج 4، ص 68 و 69.

[31]ـ دختران پس از نُه سال تمام و پسران پس از پانزده سال تمام بالغ مى شوند (گاهى بلوغ پسران قبل از پانزده سالگى و علامتهاى آن در رساله هاى عمليه ذكر شده).

[32]ـ ترزيق آمپولهاى غذايى مورد اشكال است و اكثر مراجع تقليد احتياط يا فتوى به اجتناب داده اند ولى ترزيق آمپولهاى دوايى به عقيده اكثر آنها جايز است.

[33]ـ ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص 281.

اشتراک نشریات رایگان

سامانه پاسخگویی