آرى دستورات اسلام، در عين سادگى و شيرينى، چون صيقلى است كه جان مسلمان را جلا مى دهد، و چون اسلحه اى برنده در نبرد با هر چه جان را زمين گير و جامعه را منحط و ناتوان مى سازد، بكار مى آيد... .
پرورش اسلام برق ثروت را در چشم مسلمان حقير مى سازد، و هيبت مرگ را از انديشه او مى ربايد، و براستى شگفت آور است كه شربت مرگ كه در ذائقه هر جاندارى تلخ ترين طعم را دارد، در ذائقه ايمان مسلمان گوارا مى شود. و ديديم كه با تكيه بر اسلام و شهادت، چگونه ملتى ناتوان و غارت شده و اسير، با فرياد تكبير بر جهان شوريد، و خواب خوش جهانخواران را چنان برآشفت كه هنوز از حيرت و شگفتى آنچه واقع شده است نرهيده اند!
حس خودخواهى، دلبستگى به خويش، پيروى از هوسها لذت جويى و پاى بندى به خور و خواب و شهوت، بندهايى است كه انسانها را خوار و بى مقدار مى سازد، و تا سرحد حيوان فرود مى آورد، و اسلام با يك يك احكام خويش، بيش از هر چيز شكننده اين بندهاست و رهاننده جانها.
* * *
روزه، يكى از احكام انسان ساز اسلام است، كه آگاهى از همه فوايد، و پى بردن به فلسفه كامل آن، همچون ساير احكام الهى براى انسان عادى ممكن نيست; دانش محدود بشر نمى تواند راهگشاى همه اسرار نهفته باشد و انديشه را به پاسخ همه مجهولات رهنمون شود، شايد روزى دانش انسان به حدى از كمال برسد كه دريچه تازه ايى به روى بشر بگشايد و بسيارى از حكمتهاى دستورات اسلام را باز شناسد... .
بنابر اين ندانستن فلسفه احكام الهى نبايد ما را از انجام آن باز دارد، و موجب نافرمانى و عصيان شود، چرا كه اين اطاعت كوركورانه نيست، بلكه بر علم و يقين تكيه دارد; زيرا مسلمان مى داند كه خداى جهان بر همه چيز دانا و از همه چيز آگاه است، و نقص و نيازى نيز در ذات متعال او نيست كه از اعمال ما سودى بخواهد، يا از زيانى بهراسد; خداى مهربان خير محض است، و براى بندگان خود جز خير و سعادت نمى خواهد، پس اگر به چيزى فرمان مى دهد خير و سعادت ما در آن است و كمال و تعالى ما بدان بستگى دارد، و هر چه را نهى مى فرمايد براى ما زيان بخش است و بر مصالح مادى و معنوى ما لطمه مى زند.