متن کتاب های موسسه در راه حق (آزمایشی)

در این قسمت که به صورت آزمایشی راه اندازی شده متن کتاب های موسسه جهت مطالعه آنلاین مخاطبان گرامی قرار داده می شود.

شما میتوانید از لیست پایین متن تعدادی از کتاب ها را مطالعه فرمایید.

قصر يزيد، در انتظار اسيران

قصر يزيد ـ كه آن را «دار الخلافه» مى ناميدند، نزديك مسجد جامع اُمَوى بود. يزيد براى اينكه پيروزيش را به رُخ مردم بكشد، اجازه داد تا همه وارد دارالخلافه شوند. و از اين رو قصر پر از جمعيت شد. سپس اُسراى اهل بيت را ـ كه با طناب و زنجير آنان را به هم بسته بودند ـ با وضعى توهين آميز وارد مجلس جشن يزيد كردند.

سر مطهر امام حسين را داخل «طَشت طلا» گذاشتند و نزد يزيد آوردند. يزيد در حالى كه مى خنديد با چوب خَيزَران[5] بر لبهاى امام زد و با غرور و سرمستى خواند: «بنى هاشم با حكومت بازى مى كردند، نه خَبرى (از آسمان و غيب) آمده و نه وحى نازل شده است...».

يزيد آرزو كرد كاش نياكانش ـ كه در جنگ بَدْر كشته شدند ـ زنده بودند و خونخواهى و انتقام او را مى ديدند. اين جملات، نشان دهنده كفر قلبى و كينه يزيد به پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) بود.

پس از سخنان كفرآميز يزيد، حضرت زينب(عليها السلام) سخنرانى تاريخى اش را با اين آيه شروع كرد: «سرانجامِ بدكاران، آن شد كه آيات الهى را تكذيب و مسخره كردند.»[6] در ادامه سخنرانى اش باز هم از قرآن كمك گرفت: «كافران مپندارند كه اگر به آنان مهلت مى دهيم، برايشان خوب است، بلكه گناهانشان افزوده مى شود و براى آنان عذاب خواركننده اى است».[7]به طور كلّى سخنرانى حضرت زينب(عليها السلام) بيانگر خروج يزيد از اسلام و بى اعتقادى او به دين و اثبات كفر و انجام كارهاى زشت و ناپسند او است. در حقيقت، واقعه با عظمت كربلا، كفرِ پنهان بنى اميّه را ظاهر و چهره اصلى آنها را براى مردم روشن كرد.

«فاطمه» دختر امام حسين(عليه السلام) در بين اسيران بود. او هم به نوبه خودش سخنان افشاگرانه اى بر ضدّ جنايتهاى يزيد بيان كرد و همه حاضران را به گريه انداخت. در دارالخلافه يزيد، چشم يكى از وابستگان حكومت به او افتاد، از اين رو از يزيد خواست او را به وى ببخشد. حضرت زينب(عليه السلام) به شدّت اعتراض كرد و كار آنان را كُفر به حساب آورد.

اشتراک نشریات رایگان

سامانه پاسخگویی