متن کتاب های موسسه در راه حق (آزمایشی)

در این قسمت که به صورت آزمایشی راه اندازی شده متن کتاب های موسسه جهت مطالعه آنلاین مخاطبان گرامی قرار داده می شود.

شما میتوانید از لیست پایین متن تعدادی از کتاب ها را مطالعه فرمایید.

غارتگرانِ لشكر عمربن سعد، همه وسايل و لوازم شخصى زنان و كودكان را از آنان مى گرفتند. به علت رفتار خشن و بى رحمانه شان بعضى از كودكان از ترس غَش كرده و بيهوش شدند. «زينب» و «اُمّ كلثوم» خواهران امام بر اين مصيبت مى گريستند.

يك خيمه باقى مانده بود و خون آشامان به آن سمت هجوم آوردند. امام سجّاد(عليه السلام) در خيمه بود، شمر جلو آمد تا امام چهارم را بكشد. «حَميدبن مُسْلِم» گفت: «آيا بيمار را هم مى كشيد؟!» سپس ادامه داد: «همان بيمارى براى او كافى است و او را از بين مى برد.» به اين ترتيب، امام زين العابدين به قتل نرسيد. و اين خواست خداوند متعال بود، تا «امامت» باقى بماند.

بدن امام را لگدكوب كردند

عمربن سعد، بعد از اينكه از خيمه هاى زنان برگشت، در بين همراهانش فرياد زد: «چه كسانى دستور ما را در مورد حسين انجام مى دهند و با اسبان خود سينه و پشت او را لگدكوب مى كنند؟!» بى درنگ ده نفر به نامهاى: «اسحاق بن حيوة»، «اَخْنَس بن مرثد»، «حَكيم بن طُفَيْل»، «عمروبن صَبيح صَداوى»، «رجاءبن مُنْقِذِ عَبْدى»، «سالم بن خيثمه جعفى»، «واخط بن ناعم»، «صالِح بن وَهَب جُعْفى»، «هانى بن ثُبيت حضرمى»، «اسيدبن مالك» بر اسبهاى خود سوار شدند و بر بدن مقدّس امام تاختند.

تاريخ نويسان و محقّقان ريشه هاى خانوادگى اين ده نفر را بررسى كرده اند و به اين نتيجه قطعى رسيده اند كه همه آنها حرام زاده بودند.

به علاوه، اين ده نفر وقتى به كوفه برگشتند، جايزه كوچكى از عبيدالله بن زياد گرفتند; اما وقتى مختار قيام كرد آنان را گرفت و دست و پايشان را با زنجيرهاى آهنى بست و دستور داد بدن آنها را با اسب لگدكوب كنند تا به هلاكت برسند.

عزادارى استثنايى براى امام حسين(عليه السلام)

وقتى كه امام حسين(عليه السلام) در خون غلتيد و كافران سرش را از بدن جدا كردند و بر بالاى نيزه زدند، ناگهان دنيا به لرزه درآمد و عرش خدا لرزيد.

اشتراک نشریات رایگان

سامانه پاسخگویی