متن کتاب های موسسه در راه حق (آزمایشی)

در این قسمت که به صورت آزمایشی راه اندازی شده متن کتاب های موسسه جهت مطالعه آنلاین مخاطبان گرامی قرار داده می شود.

شما میتوانید از لیست پایین متن تعدادی از کتاب ها را مطالعه فرمایید.

امام كه صداى فرزند را شنيد با شتاب بالاى سر او آمد و فرمود: «خدا بكشد مردمى را كه تو را كشتند. اى پسرم، چه جرئتى داشتند اين مردم بر خدا و بر پاره كردن حرمت رسول خدا.» بعد سيلاب اشك از چشمان امام جارى شد و فرمود: «پس از تو خاك بر سر دنيا!»

در اين هنگام حضرت زينب(عليها السلام) خواهر امام حسين(عليه السلام)، گريان از خيمه بيرون آمد و خود را روى بدن پاك على اكبر انداخت. امام خواهرش را به خيمه بازگرداند. به دستور امام جوانان بنى هاشم جنازه را به خيمه بردند.

قاسم، فرزند امام حسن(عليه السلام)

ياران امام يك به يك شهيد مى شدند و امام تنهاتر مى شد. «قاسم»، فرزند امام حسن(عليه السلام)، كه نوجوانى بسيار زيبا بود، نزد امام آمد و خود را بر دست و پاى آن حضرت انداخت تا سرانجام اجازه گرفت به ميدان برود. او علاقه زيادى به عمويش داشت.

قاسم به ميدان رفت و جنگ سختى با دشمنان كرد و سى و پنج نفر را به هلاكت رساند. در اين وقت «عَمروبن سَعْدبن نُفَيْل اَزْدى» به قاسم حمله ور شد و با شمشير او را مجروح كرد. ناگهان قاسم فرياد زد: «اى عمو!»

امام خشمگينانه به عمرو ازدى نگريست و چون شيرى خشمگين به او حمله كرد و دستش را جدا نمود. عمرو نعره كشيد و جمعى از سپاهيان دشمن آمدند تا او را نجات دهند، امّا موفق نشدند و اسبها عمرو را لگدكوب كردند و او به هلاكت رسيد.

وقتى كه گرد و غبار فرو نشست، امام بالاى سر قاسم آمد و فرمود: «اين قوم كه تو را كشتند از رحمت دور باشند و جدّ تو، در روز قيامت دشمن ايشان باد!» سپس امام او را بلند كرد و در آغوش خود گرفت; و او را پيش بقيه شهداى خاندانش به خيمه برد.

حضرت عباس، سقّاى تشنه لب

حضرت عباس، برادر امام حسين و تكيه گاه آن حضرت بود. حضرت عباس تا آخرين نفس در راه يارى دين خدا جانبازى و فداكارى كرد. پدرش حضرت على(عليه السلام) و مادرش امّ البنين است و به خاطر زيبايى فوق العاده اش به «قمر بنى هاشم» لقب گرفت. حضرت عباس پرچمدار امام حسين(عليه السلام) در روز عاشورا بود و هنگام شهادتش امام حسين فرمود: «الآن كمرم شكست و چاره ام كم شد.»

اشتراک نشریات رایگان

سامانه پاسخگویی