متن کتاب های موسسه در راه حق (آزمایشی)

در این قسمت که به صورت آزمایشی راه اندازی شده متن کتاب های موسسه جهت مطالعه آنلاین مخاطبان گرامی قرار داده می شود.

شما میتوانید از لیست پایین متن تعدادی از کتاب ها را مطالعه فرمایید.

غروب تاسوعا

امام سجّاد(عليه السلام) ماجرا را اين گونه تعريف مى كند: شنيدم امام حسين(عليه السلام)پس از حمد و ثناى الهى... به ياران خود فرمود: «اما بعد، همانا من يارانى با  وفاتر از ياران خود سراغ ندارم و بهتر از ايشان نمى دانم و خاندانى نيكوكارتر و مهربان تر از خاندان خود نديدم. خدايتان از جانب من پاداش نيكو دهد. آگاه باشيد همانا من ديگر گمان يارى كردن از اين مردم ندارم، آگاه باشيد من به همه شما رخصت رفتن دادم، پس همه شما آزادانه برويد و بيعتى از من به گردن شما نيست و اين شب ـ كه شما را فرا  گرفته ـ فرصتى قرار داده ]پس[ آن را شُتر ]وسيله[ خويش كنيد ]به هر سو كه مى خواهيد برويد[

در اين حال برادران، برادرزاده ها و پسران عبدالله بن جعفر گفتند: «براى چه اين كار را بكنيم، براى اينكه پس از تو زنده باشيم؟ هرگز! خدا آن روز را براى ما پيش نياورد.» و اولين كسى كه اين جمله را گفت حضرت عباس بود و ديگران بعد از او اعلام آمادگى و يارى آن حضرت را كردند.

پسران عقيل هم به امام گفتند: «مال و جان و زن و فرزند خود را در راه تو فدا مى كنيم و در ركاب تو مى جنگيم. هر كجا بروى ما هم مى آييم. خدا زندگانى بعد از تو را زشت گرداند.»

سپس «مُسْلِم بن عَوْسَجَه» و «زُهَيْربن قَيْن» مطالبى را به امام گفتند و ياران ديگر هم يكى پس از ديگرى، پايدارى و فداكارى خود را به اطلاع امام رساندند. آن گاه امام از همه سپاسگزارى كرد و پاداش ايشان را از خداوند متعال خواست. در پايان هم، با معجزه اى پرده را از جلو چشمشان برداشت تا جاى خود را در بهشت ببينند و خبرهاى ديگرى از آينده به آنان داد.

امام و آخرين شب

امام به ياران خود دستور داد خيمه ها را نزديك و متصّل به هم برپا كنند و طناب هاى آنها را به هم گره بزنند و نيز فرمان داد خيمه ها به شكلى باشد كه پشت سر آنان قرار گيرد تا دشمن از يك طرف بيشتر نتواند حمله كند.

اشتراک نشریات رایگان

سامانه پاسخگویی