ـ اگر كلمه اى در چند جاى قرآن ذكر شده بود، همه آن موارد را بدون وقفه بر مى شمرد و دنباله هر كدام را مى خواند.
ـ هرگاه در يك آيه يك كلمه، يا يك حرف و يا يك حركت غلط خوانده مى شد يا زياد و كم مى شد، بى درنگ متوجه مى شد و خبر مى داد.
ـ هرگاه چند كلمه از چند سوره به دنبال هم خوانده مى شد، محل هر كلمه را بدون اشتباه بيان مى كرد.
ـ هرگاه يك كلمه قرآنى را از هر قرآنى مى خواستند پيدا كند، بى درنگ بخشى از صفحات را برمى گرفت و صفحه مورد نظر را مى گشود و كلمه را نشان مى داد. يا اگر از او مى خواستند آيه اى را از قرآن نشان دهد، فوراً آيه را نشان مى داد.
ـ هر گاه در يك صفحه نوشتار عربى و يا غير عربى يك آيه مطابق با ساير كلمات نوشته مى شد، آيه را تميز مى داد كه تشخيص آن براى اهل فضل نيز دشوار بود.
ـ احاطه او به قرآن تا به حدى بود كه مرحوم آية اللّه سيد احمد زنجانى وى را كشف الآيات متحرك ناميدند.
ـ گاهى برخى از طلاب چند جمله از آيات گوناگون قرآن را بر مى گرفتند و با هم تلفيق مى كردند ـ البته تلفيقى مناسب نه زننده و معلوم البطلان ـ و مى گفتند كل كاظم! اين آيه در كدام سوره است؟ او خنده مليحى مى كرد و مى فرمود: ناقلاگرى مى كنى! جمله اول در فلان سوره و قبل و بعدش اين است و جمله دوم در فلان سوره است و همچنين جمله هاى ديگر.
ـ وقتى از كربلايى مى پرسيدند كه چطور شما بدون معطلى در بين يك صفحه از عبارت مفصل، آيه اى را فوراً تشخيص مى دهى؟ در جواب مى گفت: آيه قرآن براى من روشنايى و برجستگى مخصوصى دارد كه بقيه كلمات آن روشنى را ندارد. در جواب از اينكه چطور مى توانى قرآن را بخوانى، مى گفت: قرآن به خط سبز در سينه من نوشته شده است.
ـ ايشان گله مند بود كه چرا طلبه ها از وى سؤالات ريشه اى نمى كنند. از شأن نزول و بواطن و خواص آيات و سوره هاى قرآن سؤال نمى كنند و فقط از تعداد حروف سؤال مى كنند. مى فرمود آنها از مسائل ابتدايى مى پرسند.