كه جائى كه درياست، من كيستم؟ *** گر او هست حقّا كه من نيستم
چو خود را به چشم حقارت بديد *** صدف در كنارش چو جان پروريد
سپهرش به جائى رسانيد كار *** كه شد نامور لؤلؤ شاهوار
بلندى از آن يافت تا پست شد *** دَرِ نيستى كوفت تا هست شد
كَلِمَةٌ فىِ التَّكَبُّرِ وَ التَّواضُعِ
] نكوهش تكبّر و مدح فروتنى و تواضع [
تا توانى تكبّر مكن كه متكبّرين در روز قيامت محشور خواهند شد به صورت موران كوچك، و پايمال همه مردم خواهند بود به جهت بى قدرى كه نزد خدا دارند[10]، و تا توانى تواضع و فروتنى را پيشه خود كن و بدان كه: تواضع از بزرگى و جلالت تو چيزى كم نمى كند، بلكه تو را به مرتبه رفيع مى رساند.
تواضع تو راسربلندى دهد *** ز روى شرف ارجمندى دهد
اما تكبّر، از خصائص ناقِصان و ساقطان است كه غرضشان از آن پوشانيدن نقصان است، امّا به حقيقت قبايح خود را لايِح و عيوب خود را واضح نمودن است.