و نيز فرمودند كه بهشت تكلّم كرد و گفت: همانا من حرامم بر هر كه بخيل و رياكار است.[70]
كليد در دوزخ است آن نماز *** كه بر روى مردم گزارى دراز
اگر جز به حق مى رود جاده ات *** بر آتش فشانند سجّاده ات
و احاديث در مذمّت ريا بسيار است، و كافى است در خباثت آن كه در هر عملى كه داخل شود به فتواى فقهاء آن عمل باطل و از درجه قبول هابِط است.
بعضى از علماء فرموده اند: مبادا جاهلى از روى بى ادراكى افتراء بر خدا و رسول بسته و ريا را در عزاى حضرت سيدالشهداء(عليه السلام) اَرْواحُنا فِداهُ جايز و شرط اخلاص را بردارد. و چنان گمان كند كه: تباكى، كه به معنى گريه بر خود بستن و به صورت باكى درآمدن است و مُراد ريا در گريه باشد، و اين را از فضايل مخصوصه آن حضرت شمرد! چه بالضّرورة گريه بر حضرت سيدالشهداء(عليه السلام)عبادت است، و ريا در عبادات مثل قياس در ادلّه و رباء در معاملات «به هيچ وجه» جايز نيست.
و چگونه ذى شعورى احتمال دهد كه وجود مبارك حضرت حسينى(عليه السلام) كه تحمّل نمود آن همه مصائب را به جهت اِحْكام اساس توحيد ذات مقدّس بارى تعالى، و اِعْلاء كلمه حق در اِتْقان مبانى دين مبين، و حفظ آن از تطرّق بدعتهاى ملحدين، سبب شود براى جواز معاصى و اكبر مُوبِقاتِ كه آن رياء و شرك اصغر است؟! «اِنْ هذا اِلاَّ اخْتِلاقٌ.»[71]