اَلا تا نخواهى بلا بر حسود *** كه آن بخت برگشته، خود در بلا است
چه حاجت كه با وى كنى دشمنى *** كه او را چنين دشمنى در قفا است
و اگر خواستى بر بيچاره اى حَسد برى، تأمّل كن در بى ثباتى اين عاريت سرا، و ملاحظه كن اين مطلب را كه اين چند روزه دنيا را قابليّت آن نيست كه به واسطه آن حسد بر بندگان خدا برى، تا چشم برهم زنى مَحْسود و حاسد در خاك پوسيده اند، و نامشان از صفحه روزگار محو شده است.
آخر همه كدورت گلچين و باغبان *** گردد بَدَل به صلح چو فصل خزان رسد
كَلِمَةٌ فىِ ذَمِّ تَحقيرِ النّاسِ
] نكوهش حقير كردن مردم [
اى برادر عزيز! از اهانت و حقير كردن بندگان خدا بپرهيز.
از رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) مروى است: كه ] خداى تعالى فرمود: [ هر كه اهانت كند به يكى از دوستان من، پس كمر محاربه را با من بسته است[25].
پس سزاوار است اكرام و اِعزاز جميع طبقات مردم، به قدر شأن ايشان; خصوص سلسله جليله اهل علم و فضل و صاحبان وَرَع و تقوى، و پيران و ريش سفيدان اسلام و سلسله جليله سادات عظام.