و بس است در اين مقام خبر مشهور بين اَنام (عَزَّ مَنْ قَنَعَ، ذَلَّ مَنْ طَمَعَ).[15]
قناعت كن اى نفس بر اندكى *** كه سلطان و درويش بينى يكى
چرا پيش خسرو به خواهش روى *** چو يك سو نهادى طمع، خسروى
وگر خودپرستى، شكم طبله كن *** دَرِ خانه اين و آن قبله كن
از حضرت سجّاد(عليه السلام) مروّى است كه : خوبى ها را ديدم كه جمع بود در قطعِ طمع از مردم.[16]
كَلِمَةٌ فىِ ذَمِّ الْبُخْلِ
] نكوهش بخل [
اى جان عزيز! از بخل كردن بپرهيز، كه شخص بخيل در نظرها خوار و ذليل و بى اعتبار است. بس است در مذمّت آن كه هيچ بخيلى را در عالم دوست نمى باشد. و مردم، حتّى اولادش با او دشمن هستند، و اهل و عيالش پيوسته چشم به مرگ او نهاده اند كه در عزايش جامه هاى كهن بدرند و لباسهاى نو از خز و ديباى چينى ببرند.
چه بزرگان گفته اند: سيم بخيل از خاك وقتى درآيد كه وى در خاك رود.