در برابر چنين توطئه اى پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) از جانب خداى متعال مأمور به مهاجرت شد[31] و قبل از آن برخى از سرشناسان يثرب (مدينه) با پيامبر ملاقات كرده و اسلام را پذيرفته و پيمان بسته بودند كه اگر پيامبر به يثرب بيايد با جان و مال و نَفَرات خود از او و اسلام حمايت كنند. با اين سابقه پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) در همان شبى كه كفّار قريش مى خواستند توطئه خود را عملى سازند از مكّه خارج شد و على(عليه السلام) در بستر پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) خوابيد و كفّار قريش پس از هجوم به خانه پيامبر با على(عليه السلام)روبرو شدند...[32]
پيامبر دوازده روز بعد به «قُبا» در يك منزلىِ مدينه رسيد، و در آنجا توقف فرمود تا على(عليه السلام) به او ملحق شود.[33] على(عليه السلام) پس از توقفى كوتاه در مكّه و رسيدگى به امور پيامبر، بانوان خاندان پيامبر و فاطمه(عليها السلام) را برداشته و به سوى مدينه رهسپار شد[34]، در راه برخى مشركين مكّه با آنان برخورد نمودند و چون قصد مزاحمت و جلوگيرى از سفر آنان را داشتند على(عليه السلام) دست به شمشير برد و يك تَن از مهاجمان را به سراى ديگر فرستاد و باقى گريزان شدند، و على(عليه السلام) و همراهانش چند روز بعد به پيامبر ملحق شده، همراه آن گرامى به مدينه رفتند.[35]
*
شخصيت آسمانى فاطمه عليهاالسلام
شخصيت آسمانى بانوى بانوان فاطمه(عليها السلام)، برتر از درك ما و ارجمندتر از وصف ماست، بانويى كه در شمار معصومين است[36]، بانويى كه محبّت و ولايت او و خاندان او از فرايض دينى است[37]، بانويى كه خشم و نارضائى او، خشم و نارضائى خدا محسوب مى شود[38]، چگونه ممكن است ابعاد گوناگون و شگفت انگيز شخصيّت معنوى او در گفتار ما خاكيانِ محدود جلوه گر شود؟!
بنابراين فاطمه را از زبان پيشوايان معصوم بايد شنيد و اينك گوشه هائى از ارجمندى بانوى گرامى اسلام را در كلام پيشوايان معصوم عليهم السلام بشنويم: