متن کتاب های موسسه در راه حق (آزمایشی)

در این قسمت که به صورت آزمایشی راه اندازی شده متن کتاب های موسسه جهت مطالعه آنلاین مخاطبان گرامی قرار داده می شود.

شما میتوانید از لیست پایین متن تعدادی از کتاب ها را مطالعه فرمایید.

فاطمه(عليها السلام) عرض كرد: «پدر فداى تو شوم چه چيزى موجب گريستن شما شد.»

پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) از آيه اى كه جبرئيل فرود آورد به او خبر داد، فاطمه(عليها السلام) چون آيه را شنيد چنان گريست كه بر زمين افتاد، و پياپى مى گفت: «واى، واى بر كسى كه در آتش دوزخ افتد...»[98]

گرسنگى و غذاى آسمانى

«ابوسعيد خدرى» مى گويد: يك روز على بن ابيطالب(عليه السلام) سخت گرسنه بود، به فاطمه(عليها السلام) گفت: «آيا نزد تو غذايى هست كه به من بدهى؟»

عرض كرد: «نه، سوگند به خدايى كه پدرم را به نبوّت و تو را به وصايت گرامى داشت هيچ چيز نزد من نيست، و دو روز است كه هيچ طعامى نداشته ايم جز غذاى مختصرى كه آن را به تو داده ام و تو را بر خود و اين دو پسرم حسن و حسين مقدّم داشته ام.»

على(عليه السلام) فرمود: «چرا مرا آگاه نكردى تا چيزى برايتان تهيّه كنم؟»

عرض كرد: «اى ابوالحسن! من از خدايم شرم مى كنم چيزى كه توانايى آن را ندارى بر تو تحميل نمايم.»

على(عليه السلام) از نزد فاطمه(عليها السلام) با اعتماد و حسن ظنّ به خدا بيرون آمد و يك دينار قرض كرد.

در حالى كه دينار را در دست داشت و مى خواست براى خانواده خود چيزى خريدارى كند با «مقدادبن الاسود» برخورد كرد، واين در روزى بسيار گرم بود كه آفتاب از بالاى سر او را مى سوزاند و زمين در زير پا داغ بود و او را آزار مى داد. على(عليه السلام) چون او را ديد وضع او را نگران كننده و ناخوشايند يافت، فرمود: «مقداد، چه موضوعى در چنين وقتى، تو را از خانه و خانواده ات بيرون آورده است؟!»

اشتراک نشریات رایگان

سامانه پاسخگویی