متن کتاب های موسسه در راه حق (آزمایشی)

در این قسمت که به صورت آزمایشی راه اندازی شده متن کتاب های موسسه جهت مطالعه آنلاین مخاطبان گرامی قرار داده می شود.

شما میتوانید از لیست پایین متن تعدادی از کتاب ها را مطالعه فرمایید.

گذشت از زينتها

.1 امام سجّاد(عليه السلام) فرمودند «اسماء بنت عميس» برايم نقل كرد كه من نزد (جدّه تو) فاطمه(عليها السلام) بودم هنگامى كه رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) بر او وارد شد و او گردنبندى از طلا به گردن داشت كه امير مؤمنان على(عليه السلام) از سهم خود از غنائم براى او خريده بود، پيامبر فرمود: «اى فاطمه! (شايسته است كه از اين زينت حلال پرهيز نمايى تا) مردم نگويند فاطمه دختر محمّد لباس جبّاران بر تن مى كند!»

فاطمه(عليها السلام) گردنبند را پاره كرده و فروخت و با آن بنده اى را خريدارى و آزاد ساخت، و رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) از اين كار شادمان شد.[92]

.2 امام باقر(عليه السلام) فرموده است: رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) چون مى خواست به سفرى برود با هر كس از اقوامش مى خواست خداحافظى مى كرد و با آخرين فردى كه خداحافظى مى كرد فاطمه(عليها السلام) بود و شروع سفرش از خانه او بود، و چون بازمى گشت ابتدا نزد فاطمه مى رفت و ديدار اقوام را از او شروع مى فرمود.

يك بار پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) به سفر رفت و على(عليه السلام) نيز از غنايم جنگى چيزى به دست آورده و به فاطمه داده و رفته بود، و فاطمه(عليها السلام) با آن، دو النگوى نقره و پرده اى تهيه فرموده و پرده را جلوى در آويخت; چون رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) بازگشت، به مسجد داخل شد و سپس همانطور كه عادتش بود به سوى خانه فاطمه(عليها السلام) آمد، فاطمه(عليها السلام)شادمان برخاست و با شور و شوق به سوى پدر شتافت; پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)نظر فرمود و النگوى نقره را در دست او و پرده را بر در خانه مشاهده كرد، رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) (پيش نيامد و) در جايى (كنار در) نشست كه فاطمه(عليها السلام) را مى ديد، فاطمه(عليها السلام)گريست و اندوهگين شد و گفت: «پيش از اين با من اينگونه رفتار نمى فرمود.»

اشتراک نشریات رایگان

سامانه پاسخگویی