متن کتاب های موسسه در راه حق (آزمایشی)

در این قسمت که به صورت آزمایشی راه اندازی شده متن کتاب های موسسه جهت مطالعه آنلاین مخاطبان گرامی قرار داده می شود.

شما میتوانید از لیست پایین متن تعدادی از کتاب ها را مطالعه فرمایید.

ما به وضوح مى بينيم كه آنچه در اين دنيا مورد محبّت واقع مى شود، به لحاظ محدوديّت كمال يا زوال كمال و جمال از او، پس از چندى، محبّت به آن كم رنگ يا به طور كلّى زايل مى گردد. در صورتى كه اگر حبّ حقيقى وجود داشت، هرگز زايل نمى شد; رنج فطرت در اين جهان از آنست كه به هرچه دل مى بندد و محبّ او مى گردد، پس از مدّتى زايل و نابود شدن آن را مشاهده مى كند. لذا انسان به جمال و كمالى روى مى آورد كه دائمى و هميشگى باشد تا در پرتو آن، به رشد و كمال برسد و آرام بگيرد. و آن جمال مطلق و كمال مطلق است كه ازلى و ابدى و نامتناهى بوده و تغيير و زوال در آن راه ندارد.

انسان داراى حبّ ذات است; ولى اين حبّ، او را اقناع و خوشنود نمى كند. محبّ جمال و زيبائى طبيعت و پديده هاى آن است; ولى اين، محبّتى گذرا است. اين جاست كه نداى فطرت از روح انسانى بلند مى شود و مى گويد:

«إنى وجَّهْتُ وَجْهىَ لِلَّذِى فَطَرَ السَّمواتِ وَ الأرْضَ حَنِيفاً وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِكينَ[129];

براستى من، صورت خود را به جانب خدايى مى گردانم كه آسمانها و زمين را آفريد و من بر دين حنيف و راستين هستم و از مشركين نيستم.»

علامه طباطبائى ـ قده ـ از بيان حضرت ابراهيم(عليه السلام) برهان حبّ را بر وجود خداى متعال استفاده كرده اند. حضرت ابراهيم(عليه السلام) غروب و افول خورشيد و ماه و ستارگان را علت عدم محبّت دانستند.

«... فَلَمّا أفَلَ قالَ لا أحِبُّ الافِلِينَ[130]; چون غروب كرد گفت: من افول كننده ها را دوست ندارم.»

همچنين علامه مى فرمايد: «دوست نداشتن چيزى با ربوبيّت آن منافات دارد، زيرا ربوبيّت همراه با محبوبيّت است و چيزى كه از نظر نداشتن زيبائى واقعى نمى تواند محبّت فطرى و نامتناهى انسان را به خود جلب نمايد، مستحقّ ربوبيّت نيست. البته اين وجه با ظهور آيه و سياق احتجاج، بيشتر و بهتر مى سازد... حضرت ابراهيم(عليه السلام) در اين كلام به ملازمه و پيوستگى اى كه بين دوست داشتن و بندگى كردن و يا بين معبود بودن و محبوبيّت است، اشاره فرموده است...[131]«

اشتراک نشریات رایگان

سامانه پاسخگویی