متن کتاب های موسسه در راه حق (آزمایشی)

در این قسمت که به صورت آزمایشی راه اندازی شده متن کتاب های موسسه جهت مطالعه آنلاین مخاطبان گرامی قرار داده می شود.

شما میتوانید از لیست پایین متن تعدادی از کتاب ها را مطالعه فرمایید.

هستى گرايى انسان در شعاع شناخت صحيح از هستى انسان و درك حقيقت هستى، جهت صحيح و مطلوب شايسته اى پيدا مى كند و در مقام عمل با توجه به آن مطلوب شايسته شكوفا شده ظهور فعلى پيدا مى كند. در اينجا براى فهم صحيح از هستى گرايى انسان به هستى انسان و حقيقت هستى اشاره مى كنيم.

* هستى انسان

ارزش واقعى هر موجودى نهفته در مرتبه هستى و صفات كمالش مى باشد; زيرا خارج از مرز هستى ارزشى وجود ندارد، موجودات قبل از پديد آمدن از هر ارزشى كه فرض شود ساقط هستند و بعد از به وجود آمدن، ارزش پيدا مى كنند. و دليل اين مطلب وجدان آدميان است، البته، قبل از آن كه عقل به تحليل و سنجش بنشيند و قبل و بعد از پيدايش را مقايسه كند.

و شكى نيست كه هر موجودى از موقعيتى خاص در نظام آفرينش برخوردار است و نزديك و دورى آنها نسبت به مبدأ هستى «خداوند متعال» متفاوت است. و به جهت همين قاعده كلى است كه موجودات در زيبايى، كمال، حبّ، فهم و درك داراى تفاوتهاى چشمگيرى هستند. هر موجودى كه به حقيقت هستى «خداى متعال» نزديك تر مرتبه وجودى اش قوى تر و لذا از زيبايى، كمال، فهم و حبّ بيشترى برخوردار است. در صورتى كه موجود هر قدر بُعد و دورى بيشترى را دارا باشد، نادارى او بيشتر است. البته منظور قرب و بعد معنوى است كه وابسته به كيفيت استحقاق، قابليت و مرتبه خاص وجودى مى باشد.

انسان در ميان موجودات طبيعى از هستى برترى برخوردار است. شايد بتوان گفت، جمله «ثم أنشأناه خلقاً آخر فتبارك الله احسن الخالقين»[3] ظهورى واضح در اين مطلب دارد. انسان پس از گذراندن مراحل آفرينش[4] قابليت پيدا كرد كه از وجودى برخوردار شود كه موجودات غير او در طبيعت استحقاق آن را نداشتند. اين وجود خلق ديگرى بود، كه به دنبالش «فتبارك الله احسن الخالقين» آمد.

اشتراک نشریات رایگان

سامانه پاسخگویی