- انسان شناسى
- 2
- 3
- 4
- 5
- 6
- 7
- 8
- 9
- 10
- 11
- 12
- 13
- 14
- 15
- 16
- 17
- 18
- 19
- 20
- 21
- 22
- 23
- 24
- 25
- 26
- 27
- 28
- 29
- 30
- 31
- 32
- 33
- 34
- 35
- 36
- 37
- 38
- 39
- 40
- 41
- 42
- 43
- 44
- 45
- 46
- 47
- 48
- 49
- 50
- 51
- 52
- 53
- 54
- 55
- 56
- 57
- 58
- 59
- 60
- 61
- 62
- 63
- 64
- 65
- 66
- 67
- 68
- 69
- 70
- 71
- 72
- 73
- 74
- 75
- 76
- 77
- 78
- 79
- 80
- 81
- 82
- 83
- 84
- 85
- 86
- 87
- 88
- 89
- 90
- 91
- 92
- 93
- 94
- 95
- 96
- 97
- 98
- 99
- 100
- 101
- 102
- 103
- 104
- 105
- 106
- 107
- 108
- 109
- 110
- 111
- 112
- 113
- 114
- 115
- 116
- 117
- 118
- 119
- 120
- 121
- 122
- 123
- 124
- 125
- 126
- 127
- 128
- 129
- 130
- 131
- 132
- 133
- 134
- 135
- 136
- 137
- 138
- 139
- 140
- 141
- 142
- 143
- 144
- 145
- 146
- 147
- 148
- 149
- 150
- 151
- 152
- 153
- 154
- 155
- 156
- 157
- 158
- 159
- 160
- 161
- 162
- 163
- 164
- 165
- 166
- 167
- 168
- 169
- 170
- 171
- 172
- 173
- 174
- 175
- 176
- 177
- 178
- 179
- 180
- 181
- 182
- 183
- 184
- همه صفحات
و همه اينها توسط انديشه و فكر صورت مى گيرد. اگر چه ممكن است در اين حركت خاص از شناختى به شناخت ديگر منتقل، شويم، ] مثلا: انتقال از شناخت حسّى به خيالى يا عقلى[ و حركت خاصّى را كه در شناخت قبلى داشتيم، در شناخت جديد ادامه دهيم، ولى تفكّر و انديشيدن، شناخت حسّى يا خيالى يا عقلى نيست; بلكه حركت خاصّى در اين گونه شناختهاست.
قرآن مجيد انسان را به اين حركت خاص در نفس تشويق فرموده است; تفكّر در خلقت آسمانها و زمين، تفكر در خود، كه نتيجه آن پى بردن به حقيقت و حق بودن جهان، انسان و هستى، و اثر آن، اعتقاد به مبدأ و معاد است.[44]
سير علمى و ادراكى توسط انديشه انجام مى شود. انديشه به منزله مركبى است كه نفس انسان بر آن نشسته و در وجود خود و در آفاق به گردش مى پردازد تا به حق نايل شود.
انديشه در مثبت و منفى بودن، تابع كيفيت شناخت و صورت علمى در حاسّه، ذهن و عقل است. صورت علمى، اگر انسانى و مثبت باشد، تفكّر در آن و نتيجه آن مثبت خواهد بود; مانند: تفكّر در آيات آفاقى كه نتيجه اش آگاهى به علم و قدرت خداوند متعال است. و اگر صورت علمى منفى باشد، تفكّر در آن و نتيجه آن منفى خواهد بود; مانند: صورت علمى يك گناه (قمار، دزدى، فحشا و...) قهرى است كه اين حركت منفى بوده و نتيجه آن گمراهى است.
حركت فكرى و علمى انسانى و مثبت، نفس را يا بارور ساخته و رشد داده و بينا كرده و نفس را به حيات طيّب هدايت مى نمايد و يا اگر منفى باشد نفس را تيره و كدر ساخته و تا حدّ حيوانيّت به پيش مى برد.
* ارزش عقلى ادراك و تفكر
بحث از ارزش ادراكات در فلسفه براى روشن شدن اين مطلب است كه ادراكات تا چه اندازه با واقع مطابقت دارند، و آنچه در اين جا مورد نظر و توجّه ماست، اينست كه ارزش ادراكات را در رابطه با مرتبه وجودى مدركات بسنجيم و با ادراكى كه عاليترين ارزش عقلى را دارد، آشنا شده و نفس را محلّ ادراكى قرار دهيم كه عالى ترين ارزش عقلى را داشته باشد، زيرا غذاى روح و نفس، علم است. هر چه ارزش وجودى علم بالاتر باشد، نفس لذّت بيشترى برده و بهتر به رشد لازم خود مى رسد.