متن کتاب های موسسه در راه حق (آزمایشی)

در این قسمت که به صورت آزمایشی راه اندازی شده متن کتاب های موسسه جهت مطالعه آنلاین مخاطبان گرامی قرار داده می شود.

شما میتوانید از لیست پایین متن تعدادی از کتاب ها را مطالعه فرمایید.



[1]ـ كمال الدين صدوق، ج 1، ص 403 و 404، و ج 2، ص 49 و 159 و 160.

[2]ـ بحار، ج 51، ص 31ـ34، كافى، ج 1، ص 332ـ333; باب نهى از اسم، كمال الدين، ج 2، ص 2 و 8 و 49 و 361 و 362.

در مورد ذكر نام مخصوص (م ح م د) امام عصر ارواحناه فداه ميان علماء اختلاف است برخى از آنان مانند شيخ انصارى مكروه دانسته اند و گروهى از سابقين مانند شيخ طوسى ذكر آنرا به طور كلى حرام شمرده اند و برخى مانند حاجى نورى تفصيل داده اند و گفته اند ذكر آن در مجالس و محافل حرام است; به نجم الثاقب، ص 48، رجوع شود.

[3]ـ مرحوم محدّث نورى در كتاب «نجم الثاقب» مى نويسد: در ذخيره و تذكره مذكور است كه «منصور» اسم آن جناب در كتاب «ديد» براهمه است كه به اعتقاد ايشان از كتب آسمانى است. و در تفسير شيخ فرات بن ابراهيم كوفى از حضرت باقر(عليه السلام) روايت شده كه فرموده در تفسير آيه شريفه «وَمَنْ قِتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِيِّه سُلْطاناً» منظور حسين(عليه السلام) است يعنى او مظلوم كشته شد، و در تفسير آيه «فَلا يُسْرِفْ فِى الْقَتْلِ اِنَّهُ كانَ مَنْصُوراً» فرمود خداوند مهدى(عليه السلام) را «منصور» ناميد چنانچه پيامبر احمد و محمد و محمود ناميده شده است و چنانچه عيسى(عليه السلام) مسيح ناميده شد. (بحار، ج 51، ص 30).

شايد نكته تعبير از آن جناب به امام منصور همان چيزى باشد كه در زيارت عاشورا آمده است «فَاَسْئَلُ اللّهَ الَّذى اَكْرَمَ مَقامَكَ وَأَكْرَمَنى اَنْ يَرْزُقَنى طَلَب ثارِكَ مَعَ اِمام مَنْصُور مِنْ اَهْلِ بَيْتِ مُحَمَّد(صلى الله عليه وآله وسلم)» (نجم الثاقب، ص 47).

و نيز جمله «اَيْنَ الْمَنْصُورُ عَلى مَنِ اعْتَدى عَلَيْهِ» در دعاى ندبه ممكن است به همين مناسبت باشد.

[4]ـ بشارات عهدين، ص 245.

[5]ـ بشارات عهدين، ص 258 (در پاورقى ص 243 كتاب مذكور نقل شده كه: صاحبان سير و تواريخ مى نويسد: «جاماسب» برادر «گشتاسب بن لهراسب» مدتى نزد زردشت كسب معارف نموده).

اين يادآورى نيز در اينجا لازم است كه مضمون آنچه از كتاب «جاماسب» نقل شد در احاديث ما آمده است; چنانكه در خصال صدوق از امير مؤمنان على(عليه السلام) نقل شده كه فرمود: «وَلَوْ قَدْ قامَ قائِمُنا لاََنْزَلَتِ السَّماءُ قَطْرَها وَأَخْرَجَتِ الاَْرْضُ نَباتَها وَلَذَهَبَتِ الشَحْناءُ مِنْ قُلُوبِ الْعِبادِ، وَاصْطَلَحَتِ السِّباعُ وَالْبَهائِمُ» (منتخب الاثر، ص 473 ـ 474).

[6]ـ بشارات عهدين، ص 238.

[7]ـ سفر تكوين (17:20).

[8]ـ مزمور 37، بند 37ـ10، كتاب مقدس، چاپ 1901; «مزامير» داود، همان «زبور» است; چنانكه در ترجمه هاى عربى تورات به آن تصريح شده است و در «المنجد» در لغت زبور مى نويسد: «الزبور الكتاب وغلب على مزامير داود النبى».

[9]ـ سوره انبياء، آيه 105 .

[10]ـ در آيه 57 سوره اسراء آمده كه زبور را به داود داديم.

[11]ـ به آيه 7 سوره انبياء و آيه 48 آن مراجعه شود كه به تورات «ذكر» اطلاق شده است.

[12]ـ سوره نور، آيه 55.

[13]ـ سوره قصص، آيه 5.

[14]ـ «الامام المهدى»، تأليف على محمد على دخيل، ص 40ـ47، و در كتاب «نويد امن و امان»، ص 91، اسامى 33 نفر از صحابه ذكر شده است.

[15]ـ الغدير، ج 2، ص 203ـ201، چاپ بيروت.

[16]ـ الغدير، ج 2، ص 247، چاپ بيروت.

[17]ـ الغدير، ج 2، ص 360 ـ فصول المهمه، ص 249، چاپ نجف.

[18]ـ الفصول المهمه، ص 251.

[19]ـ به كتاب المهدى، ص 113 به بعد مراجعه شود.

[20]ـ اعلام الورى، ص 443.

[21]ـ اسامى صد و شش نفر از آنان در كتاب «نويد امن و امان» ص 92ـ95 ياد شده، و نيز نام سى و هشت نفر از آنان در كتاب «المهدى المنتظر» تأليف محمد حسن آل ياسين، ص 80ـ82 آمده است.

[22]ـ اثبات الهداة، ج 7، ص 198ـ206، به مسند احمد بن حنبل، ج 1، ص 84 و 99 و 448 و ج 2، ص 27 و 37 مراجعه شود; از جمله رواياتى كه در آن ذكر شده اين حديث است: «أبشركم بالمهدى، يبعث فى امّتى على اختلاف من النّاس وزلازل، يملأ الارض قسطاً وعدلا كما ملئت جوراً وظلماً»، ج 2، ص 37.

[23]ـ اعلام الورى، ص 444 ـ اثبات الهداة، ج 7، ص 53.

[24]ـ اعلام الورى، ص 443.

[25]ـ در كتاب «نويد امن و امان»، ص 95، سى و دو كتاب را نامبرده است و نيز در كتاب «مهدى اهل بيت» چهل و يك تأليف از سنيان و صد و ده تأليف از شيعه را ياد كرده است، و در كتاب «المهدى المنتظر»، ص 21ـ24، اسامى چهارده كتاب ذكر شده است.

[26]ـ المهدى المنتظر، ص 21ـ كتاب الفهرست شيخ طوسى، ص 176، چاپ دانشگاه مشهد.

[27]ـ فهرست شيخ طوسى، ص 301 و 284.

[28]ـ كتاب «نويد امن و امان»، ص 90; اسامى هفده نفر از مشايخ و بزرگان اهل سنّت را ذكر مى كند.

[29]ـ كتاب «المهدى المنتظر»، ص 85.

[30]ـ كتاب «امام مهدى»(عليه السلام)، ص 66.

[31]ـ مسند احمد بن حنبل، ج 1، ص 99.

[32]ـ مسند احمد بن حنبل، ج 1، ص 376 و 430.

[33]ـ ينابيع المودّة، ص 494، چاپ هشتم مطبعه كاظمية.

[34]ـ مستدرك على الصحيحين، ج 4، ص 557.

[35]ـ ينابيع المودّة، ص 492.

[36]ـ ينابيع المودّه، ص 491.

[37]ـ مسند احمد بن حنبل، ج 2، ص 37.

[38]ـ ينابيع المودّه، ص 448.

[39]ـ ينابيع المودّه، ص 467; چاپ كاظميه.

[40]ـ اصول كافى، ج 1، ص 337.

[41]ـ اصول كافى، ج 1، ص 338.

[42]ـ اصول كافى، ج 1، ص 338.

[43]ـ اصول كافى، ج 1، ص 340.

[44]ـ اصول كافى، ج 1، ص 342.

[45]ـ اعلام الورى، ص 425.

[46]ـ كمال الدين، ص 322، باب 31 حديث 3 (چاپ آخوندى).

[47]ـ كمال الدين، ص 343، باب 33، حديث 25.

[48]ـ كمال الدين، ص 350، باب 33، حديث 44، چاپ آخوندى.

[49]ـ اثبات الهداة، ج 7، ص 428ـ427 از غيبت نعمانى.

[50]ـ اصول كافى، ج 1، ص 514 ـ ارشاد مفيد، ص 326. در پاره اى از روايات تولّد امام در 256 هجرى ذكر شده است، به اكمال الدين، ج 2، ص 97 و 106 و بحار، ج 51، ص 15 و 16 رجوع شود.

[51]ـ بحار، ج 51، ص 2.

[52]ـ بحار، ج 51، ص 12.

[53]ـ در مقدمه كتاب «مهدى موعود»، صفحه 152، مى نويسد: امام هادى طبق روايت «مسعودى» در «مروج الذهب»، در سال 235 هجرى از طرف متوكّل عباسى از مدينه به سامره آورده شده اند، ولادت حضرت عسكرى نيز در سنه 232 در مدينه طيّبه اتفاق افتاده است. از همان زمان ها چنانكه در تواريخ اسلامى و خارجى مى نويسند جنگهايى ميان سپاه اسلام و روم شرقى يا «بيزانس» كه تركيه فعلى باشد و روم غربى «ايتاليا» و متصرفات آن به وقوع پيوسته است; از جمله به طورى كه در كامل ابن اثير و ديگر منابع نوشته اند در سالهاى 240، 244، 245، 247، 248، 249، 253 هجرى جنگهايى ميان قواى اسلام و روم شرقى در گرفته و در خلال آنها اسيران طرفين مبادله شده است; از جمله به طورى كه در تاريخ «العرب والروم»، تأليف نازيليف و ترجمه دكتر محمد عبدالهادى شعيره، مى نويسد در 247 هجرى جنگهايى بين مسلمين و روميان در گرفت و غنائم بسيارى به چنگ مسلمانان افتاد، و هم در سال 248 «بلكاجور» سردار مسلمانان با روميان جنگيد و طىّ آن بسيارى از اشراف روم اسير شدند (تاريخ العرب والروم، صفحه 225)... ابن اثير نيز طى حوادث سال 249 هجرى مى نويسد: جنگى ميان مسلمين به سركردگى عمر بن عبدالله اقطع و جعفر بن على صائفة با قواى روم كه شخص قيصر نيز در آن جنگ شركت داشت روى داد.

اگر مادر بزرگوار امام زمان(عليه السلام) در سال 248 خود را ميان اشراف روم انداخته و اسير شده باشد مصادف با سيزدهمين سال توقّف حضرت هادى(عليه السلام) در سامره و شانزده سالگى حضرت امام عسكرى(عليه السلام) بوده است.

[54]ـ بحار، ج 51، ص 11ـ6، غيبت شيخ طوسى، ص 124ـ128، اكمال الدين، ج 2، ص 90ـ96.

[55]ـ بحار، ج 51، ص 25.

[56]ـ بحار، ج 51، ص 12ـ14، اكمال الدين، ج 2، ص 100ـ102.

[57]ـ اكمال الدين، ج 2، ص 55ـ57.

[58]ـ اكمال الدين، ج 2، ص 107.

[59]ـ اكمال الدين، ج 2، 104ـ114، اثبات الهداة، ج 7، ص 15ـ35 و ص 143، بحار، ج 51، ص 5.

[60]ـ ارشاد مفيد، ص 330.

[61]ـ الكنى والالقاب، ج 1، ص 91.

[62]ـ اولين نائب خاص از نوّاب اربعه امام زمان(عليه السلام).

[63]ـ اثبات الهداة، ج 7، ص 25.

[64]ـ اثبات الهداة، ج 7، ص 143.

[65]ـ رساله امامت، فصل سوم، ص 25; به نقل از «نويد امن و امان».

[66]ـ كافى، ج 1، ص 337.

[67]ـ كافى، ج 1، ص 342.

[68]ـ مرحوم آيت الله سيد محسن امين در كتاب «اعيان الشيعه» مدّت غيبت صغرى را 74 سال دانسته و مبدأ آن را از ميلاد امام قائم(عليه السلام)حساب كرده است. (ج 4، قسم سوّم، ص 15).

[69]ـ المهدى، ص 182.

[70]ـ اعيان الشيعه، ج 4، بخش سوم، ص 21.

[71]ـ منتهى المقال ـ المهدى، ص 181.

[72]ـ اعيان الشيعه، ج 4، بخش سوم، ص 16.

[73]ـ اعيان الشيعه، ج 4، بخش سوم، ص 16.

[74]ـ بحار، ج 51، ص 344.

[75]ـ بحار، ج 51، ص 344.

[76]ـ المهدى، ص 181 ـ بحار، ج 51، ص 346.

[77]ـ انوار البهيه، ص 324.

[78]ـ بحار، ج 51، ص 345ـ346، غيبت شيخ طوسى، ص 216 و 219، الكنى والالقاب، ج 3، ص 230.

[79]ـ «توقيع» يعنى حاشيه نويسى، و اصطلاحاً به دستورات و نامه هاى خلفا و پادشاهان نيز گفته مى شد و در كتب علماى شيعه به نامه ها و فرمان هايى كه در زمان غيبت از طرف امام غائب به شيعيان رسيده «توقيعات» مى گويند.

[80]ـ بحار، ج 51، ص 349 ـ كمال الدين، ج 2، ص 188، حديث 38 ـ غيبت شيخ طوسى، ص 219، 220.

[81]ـ بحار، ج 51، ص 349.

[82]ـ بحار، ج 51، ص 349ـ350، غيبت شيخ طوسى، ص 220، كشف الغمه، ج 3، ص 457.

[83]ـ بحار، ج 51، ص 351.

[84]ـ مستجار محلّى است نزديك ركن يمانى و مقابل در كعبه و جايى است كه گناهكاران به آنجا پناه مى برند.

[85]ـ بحار، ج 51، ص 351.

[86]ـ بحار، ج 51، ص 351.

[87]ـ الكنى والالقاب چاپ نجف، ج 3، ص 267ـ268.

[88]ـ الكنى والالقاب، ج 3، ص 268.

[89]ـ بحار، ج 51، ص 354ـ355، غيبت شيخ طوسى، ص 326ـ327.

[90]ـ بحار، ج 51، ص 352.

[91]ـ بحار، ج 51، ص 353ـ354.

[92]ـ بحار، ج 51، ص 354.

[93]ـ بحار، ج 51، ص 356 ـ غيبت شيخ طوسى، ص 227.

[94]ـ بحار، ج 51، ص 359 ـ الكنى والالقاب، ج 1، ص 91.

[95]ـ بحار، ج 51، ص 358 و 360.

[96]ـ منتهى المقال.

[97]ـ الكنى و الالقاب، ج 3، ص 231 ـ بحار، ج 51، ص 361.

[98]ـ غيبت شيخ طوسى، ص 242ـ243.

[99]ـ بحار، ج 51، ص 360.

[100]ـ «خروج سفيانى» و «صيحه» دو علامت از علاماتى هستند كه نزديك ظهور امام عصر، ارواحناه فداه، واقع مى شود.

[101]ـ بحار، ج 52، ص 361 ـ غيبت شيخ طوسى، ص 242ـ243، كمال الدين مرحوم صدوق، ج 2، ص 193.

[102]ـ اعيان الشيعه، ج 4، جزء سوم، ص 21 ـ قاموس الرجال، ج 7، ص 51.

[103]ـ بحار، ج 51، ص 362.

[104]ـ المهدى، ص 182 ـ 183.

[105]ـ احتجاج، ص 283.

[106]ـ المهدى، ص 182ـ183.

[107]ـ ينابيع الموده، ص 493 به نقل از المهدى، ص 201.

[108]ـ بحار، ج 52، ص 122.

[109]ـ كتاب المهدى، ص 201 ـ 202.

[110]ـ در انتظار امام، ص 54.

[111]ـ المهدى، ص 172; از روضة الواعظين.

[112]ـ سوره بقره، آيه 30.

[113]ـ اصول كافى، ج 1، ص 193.

[114]ـ اصول كافى، ج 1، ص 178، حديث 2 .

[115]ـ اصول كافى، ج 1، ص 178، حديث 8.

[116]ـ سوره انبياء، آيه 73.

[117]ـ سوره سجده، آيه 24.

[118]ـ شيعه در اسلام، ص 260; چاپ كتابخانه بزرگ اسلامى.

[119]ـ شيعه در اسلام، ص 312ـ313.

[120]ـ منتخب الاثر، ص 271.

[121]ـ كمال الدين، ج 1، ص 265.

[122]ـ المهدى، ص 178ـ179.

[123]ـ غيبت شيخ طوسى، ص 170، چاپ تهران.

[124]ـ غيبت شيخ طوسى، ص 172 ـ بحار، ج 51، ص 312.

[125]ـ غيبت شيخ طوسى، ص 172، چاپ تهران ـ بحار، ج 51، ص 312.

[126]ـ غيبت شيخ، ص 178 ـ 180، چاپ تهران ـ بحار، ج 51، ص 316ـ317.

[127]ـ غيبت شيخ طوسى، ص 170ـ171، بحار، ج 51، ص 310ـ311.

[128]ـ بحار، ج 51، ص 328.

[129]ـ «محمد» فرزند «على بن حسين بابويه» كه به دعاى امام عصر(عليه السلام) متولد شده همان شيخ صدوق، رحمة الله عليه، معروف به «ابن بابويه» است كه از علماى بزرگ شيعه قرن چهارم هجرى و صاحب تأليفات بسيار و ارزشمندى است و مرحوم محدث قمى مى نويسد حدود سيصد تأليف دارد، و از آن جمله است:   «من لايحضره الفقيه»، «توحيد صدوق»، «خصال»، «اكمال الدين»، «عيون اخبار الرضا» و...

   مرحوم صدوق در سال 381 هجرى وفات و در شهر رى در گورستانى كه هم اكنون معروف به «ابن بابويه» است مدفون، و آرامگاه او مزار مسلمانان است.

[130]ـ غيب شيخ طوسى، ص 188، چاپ تهران ـ بحار، ج 51، ص 324 ـ 325.

[131]ـ اعلام الورى، ص 425.

[132]ـ نجم الثاقب، ص 211ـ209.

[133]ـ نجم الثاقب، ص 211ـ209.

[134]ـ اصالت مهدويت، ص 70.

[135]ـ از بزرگان علماى شيعه متوفاى سال 692 هجرى، و مؤلف كتاب معتبر «كشف الغمه» در تاريخ و فضايل پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) و ائمه(عليهم السلام). (ريحانة الادب، ج اول، چاپ سوم، ص 101ـ102).

[136]ـ يعنى به اندازه يك مشت.

[137]ـ درد و رنج.

[138]ـ معروف به «سيّد بن طاووس» از اعاظم علماء شيعه سده هفتم هجرى و داراى تأليفات بسيار است. (متوفاى 664 هجرى).

[139]ـ مكانى است در حرم عسكريين(عليهما السلام) در سامرّاء كه جزو خانه حضرت هادى و حضرت عسكرى بوده و امام زمان(عليه السلام) در آنجا نيز مشاهده شده است.

[140]ـ يعنى تازه موى صورتش سبز شده بود.

[141]ـ نوعى لباس و جبّه است. (فرهنگ معين)

[142]ـ دنباله عمامه كه از زير چانه و گلو گذرانده به پشت افكنند.

[143]ـ يعنى رستگار شدى اى اسماعيل.

[144]ـ يعنى رستگار باشيد.

[145]ـ بى تابى و بى طاقتى.

[146]ـ خليفه عباسى كه از سال 623 تا سال 640 هجرى حكومت كرده است (تتمه المنتهى، ص 369 ـ 370).

[147]ـ منظور جناب سيّد بن طاووس است.

[148]ـ منظور مشهد و حرم حضرت عسكريّين در سامرّاء است.

[149]ـ مأمورى كه از طرف حكومت در بين النهرين نظارت داشته و گزارش امور را به مركز مى داده است.

[150]ـ منظور همان مستنصر است.

[151]ـ نجم الثاقب، ص 231ـ228.

[152]ـ اثبات الهداة، ج 7، ص 363; به نقل از كتاب رسالة النجوم مرحوم سيد بن طاووس.

[153]ـ اثبات الهداة، ج 7، ص 355.

[154]ـ اثبات الهداة، ج 7، ص 383.

[155]ـ اثبات الهداة، ج 7، ص 378.

[156]ـ غيبت شيخ طوسى، ص 261ـ262.

[157]ـ كمال الدين، ج 2، ص 160 حديث 4.

[158]ـ به: روضه كافى، ص 36ـ42، اثبات الهداة، ج 7، ص 390 ـ 391، بحار، ج 52، ص 254، كفاية الموحدين، ج 2، ص 884ـ846، منتهى الامال، زندگى امام دوازدهم، ص 106ـ107 و بسيارى كتب ديگر كه علائم و فتن را ذكر كرده اند، رجوع شود.

[159]ـ منتهى الآمال زندگى امام دوازدهم، ص 102 ـ 103، اثبات الهداة، ج 7، ص 398 و 417، غيبت نعمانى; باب 14، در علامات ظهور، از ص 247 ـ 283، غيبت طوسى; علامات ظهور، از ص 265ـ280، روضه كافى، ص 310; حديث 483، بحار، ج 52، ص 186 و 237 ـ 239 و ديگر صفحات باب علامات ظهور از ص 181 الى 278، كفاية الموحدين، ج 2، ص 841ـ842.

[160]ـ منتهى الآمال; زندگى امام دوازدهم، ص 104ـ103، بحار، ج 53، ص 15 ـ 16، كفاية الموحّدين، ج 2، ص 842ـ843.

[161]ـ منتهى الآمال; زندگى امام دوازدهم، ص 102، غيبت شيخ طوسى، ص 274، اثبات الهداة، ج 7، ص 424، غيبت نعمانى، ص 257; حديث 14 و 15 و نيز در ديگر روايات باب 14 اين كتاب، كفاية الموحّدين، ج 2، ص 740 روضه كافى، ص 209 ـ 210; حديث 255 و ص 310; حديث 483، بحار، ج 52; در بسيارى روايات صفحات 181 ـ 278.

[162]ـ اثبات الهداة، ج 7، ص 399.

[163]ـ اثبات الهداة، ج 7، ص 14.

[164]ـ اثبات الهداة، ج 7، ص 431.

[165]ـ بحار الانوار، ج 52، ص 279 و 283 و 305 و 308 و 310 و 311 و 340 و 346 و 352 و 354 و 360 و 361 و 364 و 367 و 368 و 378، و ج، 53، ص 12، اكمال الدين، ج 2، ص 367 و 368، كشف الغمه، ج 3، ص 360ـ363 و 365، ارشاد مفيد، ص 341ـ344، غيبت نعمانى، ص 231 و 33 و 234 و 238 و 243 و 281 ـ 282، غيبت شيخ طوسى، ص 280 ـ 286، منتخب الاثر، ص 482.

[166]ـ اكمال الدين و اتمام النعمة، ج 2، ص 342.

[167]ـ اكمال الدين و اتمام النعمة، ج 2، ص 352.

[168]ـ مفاتيح الجنان; اعمال شب هاى قدر.

[169]ـ الاحتجاج، ج 2، ص 284.

[170]ـ در كتاب هاى علماى شيعه، به نامه ها و فرمان هايى كه در زمان غيبت از طرف امام زمان(عليه السلام) به شيعيان رسيده «توقيقات» مى گويند.

اشتراک نشریات رایگان

سامانه پاسخگویی