متن کتاب های موسسه در راه حق (آزمایشی)

در این قسمت که به صورت آزمایشی راه اندازی شده متن کتاب های موسسه جهت مطالعه آنلاین مخاطبان گرامی قرار داده می شود.

شما میتوانید از لیست پایین متن تعدادی از کتاب ها را مطالعه فرمایید.

«آنچه در اين باب ذكر خواهيم نمود از معجزات آن حضرت، كافى و شافى است و بسيارى از آنها به حسب سند، اَتقَن و اصحّ و اَعلى است، و با تأمل صادقانه در آنها حاجتى نيفتد به مراجعه معجزات سابقه و كتب قديمه...» و مى افزايد: «آنچه در ايشان (ناقلان حكايات) رعايت نموديم صدق و ديانت است; كه نقل نكنيم در اينجا هر چه از هر كه شنيديم، بلكه بعون الله در جهت صدق و وثاقت در نقل، همه شريكند و بسيارى از آنها صاحبان مقامات عاليه و كرامات باهره اند».[133]

* بعد از «حاجى نورى» نيز تشرفات ديگرى براى افراد روى داده كه عالم بزرگوار آقاى لطف الله صافى در كتاب «اصالت مهدويت» چند نمونه از آنها را نقل كرده و نوشته است: «چون بنابر اختصار است به چند معجزه كه در عصر خودمان اتفاق افتاده است اكتفا مى كنيم».[134]

ما نيز در اين نوشتار به نقل يك حكايت از كتاب ارجمند «نجم الثاقب» اكتفا كرده خوانندگان را به كتاب هاى نامبرده ارجاع مى دهيم:

«عالم فاضل «على بن عيسى اربلى»[135] در «كشف الغمّه» مى فرمايد كه خبر داد مرا جماعتى از ثقات برادران من; كه در بلاد حلّه شخصى بود كه او را «اسماعيل بن عيسى بن حسن هرقلى» مى گفتند، از اهل قريه اى بود كه آن را «هرقل» مى گويند، وفات كرد در زمان من و من او را نديدم. حكايت كرد از براى من پسر او «شمس الدين»، گفت حكايت كرد از براى من پدرم كه:

بيرون آمد در وقت جوانى در ران چپ او چيزى كه آن را «توثه» مى گويند به مقدار قبضه آدمى،[136] و در هر فصل بهار مى تركيد و از آن خون و چرك مى رفت، و اين الم[137] او را از همه شغلى باز مى داشت. به حلّه آمد و به خدمت
«رضى الدين على بن طاووس»[138] رفت و از اين كوفت شكوه نمود. سيد جراحان حلّه را حاضر نمود; آن را ديدند و همه گفتند اين «توثه» بر بالاى رگ اكحل برآمده است و علاج آن نيست الا به بريدن و اگر اين را ببريم شايد رگ اكحل بريده شود و آن رگ هر گاه بريده شد اسماعيل زنده نمى ماند، و در اين بريدن خطر عظيم است، مرتكب آن نمى شويم.

اشتراک نشریات رایگان

سامانه پاسخگویی