در حكومت معتز، بيش از هفتاد نفر از علويان و دودمان جعفر طيّار و دودمان عقيل بن ابيطالب را كه در حجاز قيام كرده بودند، اسير كرده به سامرّا آوردند.[10] دوستان امام عسكرى(عليه السلام) در زمان اين خليفه در رنج و فشار بودند و برخى در نامه اى كه به امام(عليه السلام) نوشتند از اوضاع شكايت كردند. امام در پاسخ مرقوم فرمودند: «سه روز ديگر فرج و رهايى حاصل مى شود»[11] و همچنان شد كه امام فرمود. سپاهيان ترك دربار عباسى كه معتز را در جهت منافع خويش نمى ديدند بر او شوريدند و او را مجبور به خلع خود از خلافت ساختند و سپس او را در سردابى انداخته در آن را مسدود نمودند تا در همانجا هلاك شد.[12]
پس از معتز، «مهتدى» به خلافت رسيد; اين ستمگر رفتارى منافقانه داشت. در ظاهر زهد مى فروخت و از عياشى اجتناب مىورزيد چنانكه زنهاى خواننده را دور ساخت و منكرات ديگر را ممنوع كرد و به دادرسى مظلومان تظاهر مى نمود، امّا مدتى امام عسكرى(عليه السلام) را زندانى نمود، حتّى به قتل آن گرامى تصميم گرفته بود كه اجل او را مهلت نداد و خداى متعال او را هلاك ساخت. در خلافت مهتدى گروهى از علويان قيام كردند كه برخى از آنان به زندان افتادند و در همان زندان جان سپردند.
* احمد بن محمد مى گويد: وقتى مهتدى به قتل موالى و غير عرب پرداخته بود به امام عسكرى(عليه السلام) نوشتم: «سپاس خداى را كه او را از ما منصرف ساخت. به من خبر رسيده بود كه او شما را تهديد كرده و گفته بود: سوگند به خدا، آل محمد(صلى الله عليه وآله وسلم) را از روى زمين برمى اندازم!!».
امام در پاسخ به خط مبارك خود نوشتند: «چقدر كوتاه است عمر او، پنج روز ديگر با ذلّت و خوارى كشته مى شود».
همانطور هم شد كه امام فرمودند.[13] مهتدى نيز با شورش تركان سپاهش به قتل رسيد و معتمد جانشين او شد.[14]