* «لَيْسَ مِنَ الاَْدَبِ اِظْهارُ الْفَرَحِ عِنْدَ الْمَحْزُونِ;[52] شادمانى نزد اندوهمند دور از ادب است».
* «اَلتَّواضُعُ نِعْمَةٌ لايُحْسَدُ عَلَيْها;[53] فروتنى نعمتى است كه مورد رشك قرار نمى گيرد».
* «مَنْ وَعَظَ اَخاهُ سِرّاً فَقَدْ زانَهُ وَمَنْ وَعَظَهُ عَلانِيَةً فَقَدْ شانَهُ;[54]آنكه برادر خود را پنهانى اندرز مى دهد او را آراسته است، و آنكه آشكار و در حضور ديگران اندرز دهد، او را بدنام ساخته است».
* «كَفافَ اَدَباً لِنَفْسِكَ تَجَنُّبُكَ ما تَكْرَهُ مِنْ غَيْرِكَ;[55] براى تأديب خويش كافى است از آنچه از ديگران نمى پسندى اجتناب كنى».
* «حُسْنُ الصُّورَةِ جَمالٌ ظاهِرٌ وَحُسْنُ الْعَقْلِ جَمالٌ باطِنٌ;[56] خوبى چهره، زيبايى بيرون و خوبى عقل، زيبايى درون است».
* «اِنَّ الْوُصُولَ اِلَى اللّهِ عَزَّ وَجَلَّ سَفَرٌ لايُدْرَكُ إِلاّ بِاسْتِطاءِ اللَّيْلِ;[57]]سير براى [رسيدن به خداى متعال، سفرى است كه جز به شب روى (شب زنده دارى) ميسّر نمى شود».
* «جُعِلَتِ الْخَبائِثُ فى بَيْت وَالْكِذْبُ مَفاتيحُها;[58] پليدى ها در خانه اى گرد آمده و دروغ كليد آنهاست».
* «اِنَّ لِلْجُودِ مِقْداراً فَاِذا زادَ عَلَيْهِ فَهُوَ سَرَفٌ;[59] براى بذل و بخشش اندازه اى است كه چون از آن بگذرد اسراف است».
* «وَاِنَّ لِلْحَزْمِ مِقْداراً فَاِذا زادَ عَلَيْهِ فَهُوَجُبْنٌ;[60] و براى احتياط نيز اندازه اى است كه چون از آن تجاوز كند ترس است».