متن کتاب های موسسه در راه حق (آزمایشی)

در این قسمت که به صورت آزمایشی راه اندازی شده متن کتاب های موسسه جهت مطالعه آنلاین مخاطبان گرامی قرار داده می شود.

شما میتوانید از لیست پایین متن تعدادی از کتاب ها را مطالعه فرمایید.

من سراغ دينارها رفتم و آنها را در جاى خود يافتم، جايشان را عوض كردم و طورى پنهان ساختم كه هيچ كس مطلّع نشود. از اين قضيّه مدّتى گذشت، به دينارها نيازمند شدم، سراغ آنها رفتم چيزى نيافتم، بر من بسيار گران آمد. بعداً فهميدم پسرم جاى آنها را يافته و دينارها را برداشته و برده است، و چيزى از آنها بدست من نرسيد و همانطور شد كه امام فرموده بود.[44]

5. «محمد بن عيّاش» مى گويد: چند نفر بوديم كه در مورد معجزات امام عسكرى با هم گفتگو مى كرديم. فردى ناصبى كه حاضر بود گفت: «من نوشته اى بدون مركّب مى نويسم اگر امام پاسخ آن را داد مى پذيرم كه او بر حق است».

ما مسائلى داشتيم كه نوشتيم، ناصبى نيز بدون مركّب روى برگه اى مطلب خود را نوشت و آن را جزو نامه ها به خدمت امام عسكرى فرستاديم. پاسخ سؤالات ما را مرقوم فرمودند و روى برگه مربوط به ناصبى، اسم او و اسم پدر و مادرش را نوشتند. ناصبى چون آن را ديد از هوش رفت و چون به هوش آمد به حق اعتقاد پيدا كرد و در زمره شيعيان امام قرار گرفت.[45]

6. «عمر بن ابى مسلم» مى گويد: «سميع مسمعى» همسايه ديوار به ديوار من بود و مرا بسيار آزار مى داد; به امام عسكرى(عليه السلام) نامه اى نوشتم و تقاضا كردم دعا بفرمايند خداوند فرجى بفرمايد. پاسخ دادند: «تو را به فرجى سريع بشارت مى دهم، تو مالك خانه همسايه مذكور خواهى شد».

پس از يك ماه آن مرد فوت كرد و من خانه او را خريدم و به بركت امام آن را به خانه خويش ضميمه ساختم.[46]

7. «ابوحمزه» مى گويد: مكرّر ديدم امام با غلامان ]كه از ملل مختلف بودند و ترك و رومى و ديلمى و روسى در ميان آنان بود [ به زبان خودشان سخن مى گويد، من شگفت زده شدم، پيش خود مى گفتم:... امام در مدينه متولّد شده... چگونه به زبانهاى مختلف تكلّم مى كند. آن گرامى به من رو آورد و فرمود: «همانا خداى عزيز و جليل حجت خود را از ساير آفريدگان ممتاز نموده و به او معرفت هر چيزى را عطا فرموده، امام لغتهاى گوناگون و نسب ها و پيش آمدها را مى داند و اگر چنين نباشد تفاوتى ميان امام و مردم نخواهد بود».[47]

اشتراک نشریات رایگان

سامانه پاسخگویی