از قصد سفر به فارس ذكر كرده اى، به فارس برو خدا برايت خير و خوبى بخواهد، انشاء الله با سلامتى و ايمنى به مصر وارد شوى، به موثقين از دوستانم سلام مرا برسان و آنان را به تقوى و پرهيزكارى در پيشگاه خداى متعال و اداى امانت فرمان بده، و به آنان اعلام كن كه فاش كننده اسرار ما با ما در جنگ است».
]فرزند اسباط [ گفت: وقتى جمله «با سلامتى و ايمنى به مصر وارد مى شوى» را خواندم معناى آن را نفهميدم، تا به بغداد آمدم و مى خواستم به فارس بروم ولى سفر به فارس ميسّر نشد، به مصر رفتم (آنگاه معلوم شد چرا امام فرمود به مصر وارد مى شوى)».[37]
4. «محمد بن الحسن بن ميمون» مى گويد: به امام عسكرى(عليه السلام)نامه نوشتم و از فقر و تهيدستى گله كردم; بعد پيش خود گفتم: مگر امام صادق(عليه السلام) نفرمودند: «اَلْفَقْرُ مَعَنا خَيْرٌ مِنْ الْغِنى مَعَ غَيْرِنا وَالْقَتْلُ مَعنا خَيرٌ مِنَ الْحَياةِ مَعَ عَدُوِّنا; تنگدستى با ما بهتر از بى نيازى با ديگران، و كشته شدن با ما بهتر از زنده ماندن با دشمنان ما است».
امام(عليه السلام) در پاسخ نوشتند: «وقتى گناه اولياء و دوستداران ما زياد شود خداى عزيز و جليل آنان را به وسيله فقر و تنگدستى از عيب و گناه مى رهاند، در عين آنكه از بسيارى از گناهانشان عفو و گذشت مى فرمايد. همچنان كه پيش خود گفتى فقر با ما بهتر از بى نيازى با دشمنان ماست، و ما براى كسانى كه به ما پناهنده شوند پناهگاهيم، و براى كسانى كه از ما بينش بجويند نوريم، و براى كسانى كه به ما متمسّك شوند نگاهبانيم. كسى كه ما را دوست دارد در قلّه بلند (قرب) با ماست، و كسى كه از ما منحرف شود به سوى آتش خواهد رفت».[38]