متن کتاب های موسسه در راه حق (آزمایشی)

در این قسمت که به صورت آزمایشی راه اندازی شده متن کتاب های موسسه جهت مطالعه آنلاین مخاطبان گرامی قرار داده می شود.

شما میتوانید از لیست پایین متن تعدادی از کتاب ها را مطالعه فرمایید.



[1]و[2] و [3]ـ اعلام الورى، ص 355 ـ ارشاد مفيد، ص 307.

[4]ـ اعلام الورى، ص 355.

 [5]ـ منتهى الامال، ص 243.

[6] و [7]ـ اعلام الورى، ص 355 ـ ارشاد مفيد، ص 307 ـ تتمة المنتهى، ص 251 ـ 218.

[8]ـ اعلام الورى، ص 366.

[9]ـ مقاتل الطالبيين، ص 589.

[10]ـ المختصر فى اخبار البشر، ج 1، ص 34.

[11]ـ تتمة المنتهى، ص 229 ـ 231.

[12]ـ مقاتل الطالبى، ص 593.

[13]ـ مقاتل الطالبيين، ص 632 ـ 597.

[14]ـ تاريخ الخلفاء، ص 252ـ251.

[15]ـ تاريخ الخلفاء، ص 347.

[16]ـ مقاتل الطالبيين، ص 599 ـ 597 و تتمة المنتهى، ص 240 به بعد.

[17]ـ مقاتل الطالبين، ص 599 .

[18]ـ تاريخ الخلفاء، ص 347.

[19]ـ تاريخ الخلفاء سيوطى، ص 348 ـ تتمة المختصر فى اخبار البشر، ج 1، ص 342 ـ المختصر فى اخبار البشر، ج 2، ص 41. «در چگونگى شهادت ابن سكّيت اقوال ديگرى نيز ذكر شده است».

[20]ـ تاريخ يعقوبى، 491.

[21]ـ تتمة المنتهى، ص 238.

[22]ـ تتمة المختصر فى اخبار البيشر، ج 1، ص 338.

[23]ـ تاريخ الخلفاء، ص 353.

[24]ـ تتمة المنتهى، ص 238.

[25]ـ الفصول المهمه ابن صباغ مالكى، ص 283.

[26]ـ بحار الانوار، ج 50، ص 129.

[27]ـ ارشاد مفيد، ص 314ـ313 و الفصول المهمه ابن صباغ مالكى، ص 281 ـ 279 و نورالابصار شبلنجى، ص 182.

[28]ـ ارشاد مفيد، ص 314ـ313.

[29]ـ بحار الانوار، ج 50، ص 195ـ194.

[30]ـ احقاق الحق، ج 12، ص 454 ـ تتمة المختصر فى اخبار البشر، ج 1، ص 347; با اندك تفاوت ـ المختصرل فى اخبار البشر، ج 2، ص 44.

[31]ـ احقاق الحق، 12، ص 453ـ452 و الفصول المهمه ابن صباغ مالكى، ص 282ـ281; با اندك تفاوت.

[32]ـ تتمة المختصر فى اخبار البشر، ج 1، ص 342ـ341.

[33]ـ تتمة المنتهى، ص 243.

[34]ـ تتمة المختصر فى اخبار البشر، ج 1، ص 344.

[35]ـ تتمة المنتهى، ص 244.

[36]ـ تاريخ يعقوبى، ج 2، ص 493 ـ تتمة المختصر فى اخبار البشر، ج 1، ص 344.

[37]ـ المختصر فى اخبار البشر، ج 2، ص 44 ـ 42.

[38]ـ المختصر فى اخبار البشر، ج 2، ص 43ـ42، تاريخ يعقوبى، ج 2، ص 499، تتمة المنتهى، ص 246.

[39]ـ بحار الانوار، ج 50، ص 249.

[40]ـ تتمة المنتهى، ص 254ـ252 و المختصر فى اخبار البشر، ج 2، ص 45.

[41]ـ نور الابصار شبلنجى، ص 183 ـ انوار البهيه، ص 150.

[42]ـ ارشاد مفيد، ص 314 ـ اعلام الورى، ص 355 ـ انوار البهيه، ص 15.

[43]ـ انوار البهيه، ص 151.

[44]ـ تاريخ يعقوبى، ج 2، ص 503، چاپ بيروت.

[45]ـ ارشاد مفيد، ص 309 ـ الفصول المهمه ابن صباغ مالكى، ص 279; با اندك تفاوت، نور الابصار شبلنجى ص 182.

[46]ـ الفصول المهمه ابن صباغ مالكى، ص 279 ـ احقاق الحق، ج 12، ص 451.

[47]ـ اعلام الورى، ص 359.

[48]ـ احقاق الحق، ج 12، ص 452ـ451.

[49]ـ اعلام الورى، ص 360.

[50]ـ بحار الانوار، ج 50، ص 142ـ141.

[51]ـ بحار الانوار، ج 50، ص 126ـ125.

[52]ـ بحار الانوار، ج 50، ص 129.

[53]ـ ج 2، ص 609، چاپ مكتبة الصدوق تهران. «شيخ صدوق در آغاز كتاب من لا يحضره الفقيه مى نويسد: من چيزهايى را در اين كتاب ذكر مى كنم كه به آن فتوى مى دهم و آنها را حجت شرعى بين خود و خداى خود مى دانم; ج 1، ص 3، چاپ تهران».

[54]ـ ج 2، ص 277، چاپ منشورات اعلمى تهران.

[55]ـ ج 6، ص 95، چاپ تهران.

* علامه مجلسى در مورد اين زيارت فرموده است: «زيارت جامعه از نظر سند صحيح ترين زيارات و از جهت متن و فصاحت و بلاغت، بهترين زيارات است». بحار، ج 102، ص 144. و مجلسى اوّل ـ پدر علامه مجلسى ـ مى فرمايد: «در مكاشفه اى كه در حرم مطهر حضرت امير مؤمنان برايم رخ داد، خدمت امام عصر ارواحنا فداه مشرف شدم و با صداى بلند زيارت جامعه را خواندم. پس از اتمام زيارت، آن حضرت فرمودند خوب زيارتى است». آنگاه مجلسى اول مى گويد: «من در اكثر اوقات به اين زيارت مداومت دارم و شكى نيست كه اين زيارت از امام هادى(عليه السلام) است و به تقرير صاحب الزمان(عليه السلام)رسيده و متن آن كاملترين و بهترين زيارات است». روضة المتقين، ج 5، ص 451.

مرحوم حاجى نورى مى نويسد: «سيد احمد دشتى در سفر حج خدمت امام عصر شرفياب شد و آن گرامى به خواندن نافله و زيارت عاشورا و زيارت جامعه سفارش نمود و فرمود: شما چرا ناقله نمى خوانيد نافله نافله نافل، شما چرا عاشورا نمى خوانيد، عاشورا، عاشورا، عاشورا، شما چرا جامعه نمى خوانيد جامعه جامعه جامعه». نجم الثاقب، ص 342، 343».

[56]ـ بسيارى از علماى اسلام در مورد زيارت جامعه شرح هاى مختلفى تأليف كرده اند و ما در ترجمه اين زيارت از چند شرح به خصوص از كتاب شمس طالعه; تأليف حاج ميرزا محمد احمد آبادى اصفهانى معروف به طبيب زاده استفاده كرده ايم.

* يعنى آنچه از تقديرات در عالم واقع مى شود كه همه به اراده خداست، از نزد شما صدور مى يابد و در اين جمله احتمالات ديگرى ذكر شده است از جمله:

1ـ مراد از «عزائم» حكمهاى مبرم و قاطع الهى است و كنايه از وجوب متابعت از ائمه و اعتقاد به امامت و اذعان به عصمت و جلالت ايشان است.

2ـ مراد قسم هايى است كه خداى متعال ياد كرده است; مثل والشمس، والضحى و غيره كه مقصود از آنها ذوات ائمه معصومين(عليهم السلام) است كه خدا به آنان قسم ياد نموده است.

3ـ اين كه تكاليف محكم و دشوار مخصوص به ائمه است و در آنها تحقق يافته است; مانند صبر بر مكاره و ابلاغ دين و غيره.

1ـ در روضة المتقين، ج 5، ص 494، جمله «ذِكْرُكُمْ فِى الذّاكِرينَ» را جمله مستقل دانسته و گفته است يعنى وقتى يادكنندگان، خوبان را ياد مى كنند، شما بين آنان هستيد يا ممكن است مقصود اين باشد كه ياد كردن شما خدا را در كنار ياد كردن ديگران از اهل ذكر مانند خورشيد ممتاز است، يا وقتى خوبان را ذكر مى كنند شما هم در ضمن آنان هستيد ولى خوبان قابل مقايسه با شما نيستند.

[57]ـعبدالعظيم الحسنى، ص 31.

[58]ـ عبدالعظيم حسنى، ص 24.

[59]ـ امالى صدوق، ص 204، مجلس 54.

[60]ـ امالى صدوق، مجلس 54، ص 204.

[61]ـ جامع الرّواة، جلد اول، ص 460.

[62]ـ عبدالعظيم الحسنى، ص 63.

[63]ـ عبدالعظيم الحسنى، ص 63.

[64]ـ تنقيح المقال، ج 1، ص 329 ـ كتاب اختيار معرفة الرجال، ص 551.

[65]ـ منتهى المقال، 242ـ مقدمه كتاب الايضاح، چاپ دانشگاه، ص 3.

[66]ـ مقدمه الايضاح، صفحه 9 و 86.

[67]ـ جامع الرّواة، ج 2، ص 5.

[68]ـ منتهى المقال، ص 24ـ مقدمه الايضاح، ص 87.

[69]ـ مقدمه الايضاح، ص 2.

[70]ـ منتهى المقال، ص 242 ـ مقدمه الايضاح، ص 48 تا 52.

[71]ـ مروج الذهب، ج 4، ص 85.

[72]ـ انوار البهيّه، ص 143.

[73]ـ تحف العقول; چاپ بيروت، ص 358.

[74]ـ تحف العقول; چاپ بيروت، ص 358.

[75]ـ تحف العقول; چاپ بيروت، ص 358.

[76]ـ تحف العقول; چاپ بيروت، ص 357.

[77]ـ تحف العقول; چاپ بيروت، ص 358.

[78]ـ تحف العقول; چاپ بيروت، ص 358.

اشتراک نشریات رایگان

سامانه پاسخگویی