خراب كردن قبر امام حسين(عليه السلام) مسلمانان را خشمگين ساخت; مردم بغداد شعارهايى عليه متوكّل بر ديوارها و مساجد مى نوشتند و او را ضمن اشعارى هجو مى كردند. شعر زير از جمله شعرهايى است كه در هجو آن طاغوت ستمگر سروده بودند:
بِاللّهِ اِنْ كانَتْ اُمَيَّةُ قَدْ اَتَتْ *** قَتْلَ ابْنِ بِنْتِ نَبِيِّها مَظْلُوماً
فَلَقَدْ اَتاهُ بَنُـوا اَبيهِ بِمِثْلِـه *** هذا لَعَمْـرى قَبْرُهُ مَهْدُوماً
اَسِفُواعَلى اَن لايَكُونُوا شارَكُوا *** فى قَتْلِه فَتَتَّبِعُوهُ رَميماً[18]
ترجمه: به خدا سوگند اگر بنى اميّه به ستم فرزند دختر پيامبرشان را كشتند.
اينك كسانى كه از دودمان او هستند (بنى عباس كه از فرزندان عبدالمطلب و جزو بنى هاشم محسوب مى شوند) جنايتى مانند جنايت بنى اميّه مرتكب شده اند; اين قبر حسين است كه به جان خودم سوگند ويران شده است.
گويى بنى عباس متأسفاند كه در قتل حسين(عليه السلام) شركت نداشته اند و اينك ]از آن جنايت بنى اميه[ با تجاوز به تربت حسين و ويران كردن قبر او دنباله روى مى نمايند.
مردم كه دستشان از وسايل تبليغى روز كوتاه بود و منابر و مساجد و اجتماعات و خطبه ها را در دست جيره خواران حكومت عباسى مى ديدند بدين گونه اعتراض و خشم خويش را بروز مى دادند.
شعراى متعهّد و مسئول نيز هنر و قريحه خويش را بكار مى بردند و عليه متوكّل اشعارى مؤثر مى سرودند و افكار مردم را به جنايات بنى عباس متوجه مى ساختند. متقابلا متوكّل براى خاموش كردن هر صداى اعتراض و مخالفتى از هيچ جنايتى دريغ نمى ورزيد و علماء و شعرا و گروههاى ديگرى را كه تن به سازش و همكارى با رژيم او نمى دادند به شدت سركوب مى كرد و به فجيع ترين صورت به قتل مى رساند.