متن کتاب های موسسه در راه حق (آزمایشی)

در این قسمت که به صورت آزمایشی راه اندازی شده متن کتاب های موسسه جهت مطالعه آنلاین مخاطبان گرامی قرار داده می شود.

شما میتوانید از لیست پایین متن تعدادی از کتاب ها را مطالعه فرمایید.

امام فرمود: «چه شده است؟»

عرض كرد: «آماده مرگ شده ام!»

امام با تبسّم فرمود: «چرا؟»

عرض كرد: «موسى بن بغا ـ (از سرداران و درباريان قدرتمند عباسى) ـ نگينى به من داد تا بر آن نقشى بزنم و آن نگين از خوبى به قيمت در نمى آيد. وقتى خواستم نقش كنم نگين شكست و دو قسمت شد. فردا روز وعده است كه نگين را به او تسليم نمايم; موسى بن بغا يا مرا هزار تازيانه مى زند يا مى كشد!»

امام فرمود: «به منزل برو تا فردا چيزى جز خير و خوبى پيش نمى آيد».

فرداى آن روز، اول وقت، يونس در حالى كه لرزه اندام او را فرا گرفته بود، خدمت امام آمد و عرض كرد: «فرستاده موسى بن بغا آمده انگشتر را مى خواهد».

فرمود: «نزد او برو چيزى جز خير و خوبى نخواهد ديد».

عرض كردم: «مولاى من، به او چه بگويم».

امام با تبسّم فرمود: «نزد او برو و آنچه به تو خبر مى دهد بشنو، چيزى جز خير نخواهى ديد».

يونس رفت و خندان بازگشت و عرض كرد: «مولاى من، وقتى نزد او رفتم گفت دختران كوچك من براى اين نگين با هم دعوا كردند، آيا ممكن است آنرا دو نيم كنى تا دو نگين شود، اگر اين كار را انجام دهى تو را ]به پاداش اين كار[ بى نياز سازم؟»

اشتراک نشریات رایگان

سامانه پاسخگویی