متن کتاب های موسسه در راه حق (آزمایشی)

در این قسمت که به صورت آزمایشی راه اندازی شده متن کتاب های موسسه جهت مطالعه آنلاین مخاطبان گرامی قرار داده می شود.

شما میتوانید از لیست پایین متن تعدادی از کتاب ها را مطالعه فرمایید.

در آنجا نماز خوانديم و بيرون آمديم. باز اندكى راه رفتيم. ديدم در مسجد پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) در مدينه هستيم. تربت پيامبر را زيارت كرديم و در مسجد نماز خوانديم و بيرون آمديم. اندكى ديگر رفتيم، ديدم در مكه در خانه خدا هستيم; طواف كرديم و بيرون آمديم و اندكى ديگر پيموديم خود را در شام در جاى اوّل يافتم و آن شخص از نظرم پنهان شد.

از آنچه ديده بودم در تعجب و شگفتى ماندم. تا يكسال گذشت و باز همان شخص آمد و همان مسافرت و ماجرا كه سال پيش ديده بودم به همان شكل تكرار شد; اما اين بار وقتى مى خواست از من جدا شود او را سوگند دادم كه خود را معرفى كند، فرمود: «من محمد بن على بن موسى بن جعفر بن محمد بن على بن الحسين بن على بن ابيطالب هستم».

اين داستان را براى برخى نقل كردم و خبر آن به محمد بن عبدالملك زيات، وزير معتصم عباسى، رسيد. فرمان داد مرا در قيد و بند به اينجا آورند و زندانى سازند و به دروغ شايع كردند كه من ادعاى پيامبرى كرده ام.

على بن خالد مى گويد به او گفتم: «مى خواهى ماجراى ترا به زيات بنويسم تا اگر از حقيقت ماجرا مطلع نيست مطلع شود؟»

گفت: «بنويس».

داستان را به زيات نوشتم، در پشت همان نامه من پاسخ داد: «به او بگو از كسى كه يك شبه او را از شام به كوفه و مدينه و مكه برده و بازگردانده است بخواهد از زندان نجاتش دهد».

از اين پاسخ اندوهگين شدم و فرداى آن روز به زندان رفتم تا پاسخ را به او بگويم و او را به صبر و شكيبايى توصيه نمايم; اما ديدم زندانبانان و پاسبانان و بسيارى ديگر ناراحت و مضطربند; پرسيدم: «چه شده است؟»

گفتند: «مردى كه ادعاى پيامبرى داشت، ديشب از زندان بيرون رفته و نمى دانيم چگونه رفته است؟ به زمين فرو رفته و يا به آسمان پرواز كرده است؟! و هرچه جستجو كردند اثرى از او بدست نياوردند».[29]

اشتراک نشریات رایگان

سامانه پاسخگویی