مدتى بعد به خدمت امام شرفياب شدم، امام تا مرا ديد فرمود: «به خدا سوگند به وعده اى كه به آن جوان داده بوديم وفا كرديم!»
عرض كردم: «فدايت شوم، راست مى گوئيد، به خدا سوگند خود او نيز به هنگام مرگ به من همين را گفت».[60]
5. سدير صيرفى مى گويد: اموالى از امام صادق(عليه السلام) نزد من بود، هنگام پرداختن يك دينار را نزد خود نگهداشتم تا درستى گفتار شيعيان را در مورد امام بيازمايم.
امام فرمود: «اى سدير! به ما خيانت كردى و منظورت از اين كار بريدن از ما نيست».
عرض كردم: «فدايت شوم موضوع چيست؟»
فرمود: «مقدارى از حق ما را برداشته اى كه ما را بيازمايى!»
گفتم: «فدايت شوم راست گفتى، مى خواستم به درستى گفتار شيعيان درباره شما پى ببرم».
فرمود: «آيا نمى دانى ما به آنچه بدان نيازى باشد دانا هستيم... علم پيامبران در علم ما محفوظ و نزد ما جمع شده است و علم ما از علم پيامبران است».[61]