متن کتاب های موسسه در راه حق (آزمایشی)

در این قسمت که به صورت آزمایشی راه اندازی شده متن کتاب های موسسه جهت مطالعه آنلاین مخاطبان گرامی قرار داده می شود.

شما میتوانید از لیست پایین متن تعدادی از کتاب ها را مطالعه فرمایید.

* روزى امام در مجلس منصور بود، اتفاقاً مگسى منصور را آزار مى داد و هر چه آن را دور مى كرد، مگس دور نمى شد و باز بر صورت منصور مى نشست. منصور با نارحتى به امام گفت: «خدا چرا مگس را آفريده است؟!»

امام بى درنگ پاسخ داد: «لِيُذِّلَ بِهِ الْجَبابِرَةَ; براى آنكه ستمگران جبار را به وسيله آن خوار و ذليل سازد.» منصور يكّه خورد و ساكت ماند.[37]

امام در برابر فرماندار مدينه

*عبدالله بن سليمان تميمى مى گويد: هنگامى كه محمد و ابراهيم فرزندان عبدالله بن حسن بن الحسن توسط حكومت عباسى شهيد شدند، منصور دوانيقى يكى از عمال خود به نام «شيبة بن غفّال» را فرماندار مدينه ساخت.

شيبه به مدينه آمد و روز جمعه در مسجد مدينه بر منبر خطبه خواند و گفت: «همانا على بن ابيطالب ميان مسلمانان اختلاف انداخت و با اهل ايمان جنگيد و حكومت را براى خود مى خواست و نمى گذاشت به اهلش برسد، اما خداوند او را از حكومت محروم ساخت، و پس از او فرزندانش نيز در فساد دنباله روى او و جوياى حكومتند، بدون آنكه لياقت آن را داشته باشند، به همين جهت در نقاط مختلف زمين كشته مى شوند و در خون خود مى غلطند!»

سخنان شيبه بر مردم بسيار گران آمد ولى هيچ كس را ياراى آن نبود كه چيزى بگويد.

در اين هنگام مردى كه پيراهنى پشمين در بر داشت برخاست و گفت: «ما خداى را ستايش مى كنيم و بر محمد آخرين پيام آور او و سرور پيامبران و نيز بر همه پيامبران درود مى فرستيم. اما خوبى هايى كه گفتى ما سزاوار آنيم، و آنچه از زشتى بر زبان راندى تو و منصور به آن سزاوارتريد».

سپس به مردم رو كرد و گفت: «آيا شما را آگاه نسازم كه چه كسى ميزان اعمالش در قيامت خالى تر و از همگان زيانكارتر است؟ او كسى است كه آخرتش را به دنياى ديگران بفروشد، و اين فرماندار فاسق چنين است. (كه آخرتش را به دنياى منصور فروخته است)...».

اشتراک نشریات رایگان

سامانه پاسخگویی