متن کتاب های موسسه در راه حق (آزمایشی)

در این قسمت که به صورت آزمایشی راه اندازی شده متن کتاب های موسسه جهت مطالعه آنلاین مخاطبان گرامی قرار داده می شود.

شما میتوانید از لیست پایین متن تعدادی از کتاب ها را مطالعه فرمایید.

امام بر در سراى تكبير گفت و انبوه مردم با او تكبير گفتند، صحنه چنان شور و عظمتى داشت كه گويى آسمان و زمين با او تكبير مى گويند; شهر مرو را سراسر گريه و فرياد فرا گرفت.

فضل بن سهل چون اوضاع را چنين ديد به مأمون خبر برد و گفت: «اى امير! اگر رضا به اين گونه به مصلاّى نماز برسد فتنه و آشوب مى شود و ما همه بر جان خويش بيمناكيم، به او پيام بفرست كه بازگردد».

مأمون به امام پيام داد: «ما شما را به زحمت انداختيم، دوست نداريم به شما زحمت و رنجى برسد، شما بازگرديد با مردم همان كسى كه قبلا نماز مى خواند نماز را برگزار نمايد».

امام دستور داد كفش او را بياورند، و پوشيد و سوار شد و به خانه بازگشت.[51]

مردم بر نفاق و عوام فريبى مأمون پى بردند و دريافتند آنچه در مورد امام ابراز مى دارد تظاهر است، و هدفى جز رسيدن به اغراض سياسى خود ندارد.

بحث و مناظره

مأمون در سياست مزدورانه خود عليه امام، توطئه هاى ديگرى نيز انديشيده بود; او كه از عظمت مقام معنوى امام در جامعه رنج مى برد، مى كوشيد با روبرو كردن دانشمندان با آن حضرت و به بهانه بحث و مناظره علمى و استفاده از دانش امام، شكستى بر آن گرامى وارد سازد تا شايد به اين وسيله از محبوبيت او در جامعه بكاهد، و در نظر مردم امام را بى مايه و بى مقدار سازد; اما اين خدعه و مكر مأمون نتيجه اى جز افزايش عظمت امام و شرمسارى مأمون نداشت، و آفتاب دانش الهى امام در مجالس علمى چنان مى درخشيد كه خفاش مُزوّرى چون مأمون را هر بار در آتش حسد كورتر مى ساخت.

شيخ صدوق فقيه و محدث بزرگوار شيعه كه پيش از هزار سال پيش مى زيسته است، مى نويسد: «مأمون از متكلمان گروه هاى مختلف و گمراه افرادى را دعوت مى كرد، و حريص بر آن بود كه آنان بر امام غلبه كنند، و اين به جهت رشگ و حسدى بود كه نسبت به امام در دل داشت; اما آن حضرت باكسى به بحث ننشست جز آنكه در پايان به فضيلت امام اعتراف كرد و به استدلال امام سر فرود آورد.».[52]

اشتراک نشریات رایگان

سامانه پاسخگویی