متن کتاب های موسسه در راه حق (آزمایشی)

در این قسمت که به صورت آزمایشی راه اندازی شده متن کتاب های موسسه جهت مطالعه آنلاین مخاطبان گرامی قرار داده می شود.

شما میتوانید از لیست پایین متن تعدادی از کتاب ها را مطالعه فرمایید.

ابو هاشم مى گويد: «به همان نشانى كه امام فرموده بود رفتيم، نيشكر تهيه كرديم و به خدمت امام آورديم و آن حضرت خداى را سپاس گفت».

طبيب از من پرسيد: «اين مرد كيست؟»

گفتم: «فرزند سرور پيامبران ]حضرت محمّد(صلى الله عليه وآله وسلم) [است».

گفت: «از علوم و اسرار پيامبران چيزى نزد اوست».

گفتم: «آرى. از اينگونه امور از او ديده ام اما پيامبر نيست».

گفت: «وصى پيامبر است؟»

گفتم: «آرى از اوصياء پيامبر است».

خبر اين واقعه به رجاء بن ابى الضحاك رسيد و به ياران خود گفت اگر امام در اين جا بماند مردم به او روى مى آورند. به همين جهت آن حضرت را از اهواز حركت داد و كوچ كرد.[32]

امام در نيشابور

* بانويى كه امام(عليه السلام) در نيشابور به خانه پدربزرگش وارد شده بود مى گويد: «امام رضا(عليه السلام) به نيشابور آمد و در محله غربى در ناحيه اى كه به لاشاباد معروف است در منزل پدربزرگم پسنده وارد شد. پدر بزرگ من به آن جهت پسنده ناميده شد كه امام(عليه السلام) او را پسنديد و به خانه او آمد. امام در گوشه اى از خانه ما به دست مبارك خود بادامى كاشت، از بركت امام در ظرف يكسال درختى شد و بار آورد، مردم به بادام اين درخت شفا مى جستند و هر بيمارى از بادام اين درخت به قصد شفاء مى خورد بهبود مى يافت».[33]

اشتراک نشریات رایگان

سامانه پاسخگویی