به ابوالعتاهيه شاعر و ابراهيم موصلى موسيقيدان به خاطر چند بيت شعر و قدرى ساز و آواز، هر يك صد هزار درهم و صد دست لباس داد.[18]
در قصر هارون گروه زيادى از زنان خوش آواز و سازنواز فراهم آمده بودند و انواع و اقسام سازهاى موسيقى آن عصر، در آنجا وجود داشت.[19]
هارون به جواهرات علاقه اى بى مانند داشت; يكبار براى خريد يك انگشتر صد هزار دينار پرداخت.[20]
هر روز ده هزار درهم خرج آشپزخانه اش بود و گاه تا سى رنگ غذا برايش درست مى كردند.[21]
يك روز هارون غذايى از گوشت شتر طلبيد; چون آوردند، جعفر برمكى گفت: «خليفه مى دانند كه اين غذا كه برايشان آورده اند چقدر خرج برداشته است؟»
ـ سه درهم...
ـ نه به خدا، چهار هزار درهم تاكنون خرج برداشته; زيرا مدتها است كه هر روز شترى مى كشند تا اگر خليفه ميل به گوشت شتر فرمودند آماده باشد![22]
هارون قمار هم مى كرد و باده نيز بسيار مى نوشيد، حتى گاه با همه حاضران در مجلس.[23] با وجود اين، از سر عوام فريبى به برخى از مظاهر اسلامى هم تظاهر مى كرد; حج مى گذارد و گاه به برخى از وعاظ مى گفت او را موعظه كنند و مى گريست...!