در اين هنگام به فرزندش موسى اشاره كرد و فرمود: «خدا نور خود را تأييد مى كند، گرچه گروهى آن را نخواهند».
اسماعيل را دفن كردند، امام از حاضران پرسيدند: «آنكه در اين جا دفن شد كه بود؟»
همه گفتند: «فرزندتان اسماعيل».
امام فرمودند: «خدايا گواه باش». سپس دست فرزند خود موسى را گرفتند و گفتند: «هُوَ الْحَقُّ وَالْحَقُّ مَعَهُ وَمِنْهُ اِلى اَنْ يَرِثَ اللّهُ الاَْرْضَ وَمَنْ عَلَيْها; او بر حق و با حق است و حق از اوست تا روز رستاخيز».[56]
4. منصور بن حازم مى گويد به امام صادق عرض كردم:
«پدر و مادرم فداى شما باد; هر صبح و شام جان ها در معرض مرگ قرار دارند، اگر براى شما چنين پيش آيد چه كس امام ما خواهد بود؟».
امام دست بر شانه راست فرزندش ابوالحسن موسى زد و فرمود: «اگر براى من پيش آمدى رخ داد، اين فرزندم امام شما خواهد بود». و آن گرامى در آن هنگام پنج ساله بود و عبدالله فرزند ديگر امام صادق ـ كه بعدها برخى به امامت او عقيده مند شدند ـ نيز در آن مجلس با ما بود.
5. شيخ مفيد ـ كه رحمت گسترده خداوند به روان پاك او باد ـ مى گويد: «گروهى از بزرگان ياران حضرت امام ششم ـ كه درود خدا بر او ـ مانند: مفضل بن عمر، معاذ بن كثير، عبدالرحمن بن حجاج، فيض بن مختار، يعقوب سراج، سليمان بن خالد، صفوان جمال و ديگران ـ كه ذكر نامشان به درازا مى كشد ـ موضوع جانشينى حضرت امام كاظم(عليه السلام)را روايت كرده اند و نيز از اسحق و على دو برادر امام موسى كاظم كه در فضل و ورع و تقواى آنان ترديدى نيست، روايت شده است.[57]